خلاصه داستان: فیلم BlacKkKlansman (نژادپرست سیاه) در سال ۲۰۱۸ به کارگردانی اسپایک لی، بر اساس داستان واقعی ران استالورث، اولین افسر پلیس آفریقاییتبار در شهر کلرادو اسپرینگز، کلرادو، میپردازد؛ او با هوشمندی و جسارت تصمیم میگیرد به شعبه محلی کو-کلاکس-کلان (KKK) نفوذ کند و در این مأموریت خطرناک از همکار یهودیتبار خود، فلیپ زسر، به عنوان جانشین شخصیت «آریایی» خود استفاده میکند؛ این دو افسر غیرمعمول در قالب یک تیم شگفتانگیز همکاری میکنند تا از نقشههای خونین و تروریستی این گروه افراطی جلوگیری کنند؛ فیلم به صورت دردناک و گاهی کمدی، وحشتهای نژادپرستی، تعصب و تفرقهافکنی را در آمریکای دهه ۱۹۷۰ روایت میکند و همزمان به مبارزه با نابرابری و ظلم اجتماعی میپردازد؛ علاوه بر بازتاب قدرتمند اتفاقات گذشته، فیلم انتقادهایی تند و مستقیم نسبت به وضعیت فعلی جامعه آمریکا دارد و نشان میدهد که برخی از مشکلات گذشته هنوز زنده و فعال هستند.
خلاصه داستان: انیمیشن کوتاه Bilby (2018) محصولی دلنشین از استودیوی دریمورکس است که با نگاهی گرم و انسانی، داستانی سرشار از احساس، هیجان و زیبایی بصری را در کمتر از ده دقیقه به تصویر میکشد. در دل بیابانهای خشن و سوزان استرالیا، بیلبی—موجودی کوچک، بامزه و تنها—در تلاش برای بقاست، اما با نجات جوجهای بیدفاع از چنگ شکارچیان، زندگیاش دگرگون میشود. جوجه که حالا به طور ناخواسته در آغوش بیلبی پناه گرفته، موجب میشود قهرمان داستان نقش پدری/مادری را ایفا کند و با مجموعهای از چالشها و خطرهای خندهدار اما نفسگیر مواجه شود. این انیمیشن با فضاسازی زیبا، طراحی بصری خلاقانه، موسیقی احساسی و روایت بدون دیالوگ، قدرت داستانگویی تصویری را به رخ میکشد؛ جایی که هر حرکت، نگاه و واکنش شخصیتی، احساساتی جهانی را منتقل میکند. رابطه بیلبی با جوجه، نمادی از فداکاری، دلسوزی و معنای واقعی مراقبت است—روایتی که بدون گفتوگو، اما با صمیمیتی بیکلام، قلب بیننده را لمس میکند. Bilby نهفقط یک داستان کودکانه، بلکه ادای دینیست به غریزه محافظت و اهمیت پیوندهای احساسی در سختترین شرایط.
خلاصه داستان: Winchester (2018) اثری ترسناک و فراطبیعی با بازی درخشان دیم هلن میرن در نقش سارا وینچستر است—زنی مرموز، وارث امپراتوری تفنگهای مشهور وینچستر، که در عمارتی غریب و پرپیچوخم در سنخوزه کالیفرنیا زندگی میکند. سارا باور دارد که ارواح کسانی که با اسلحههای ساخت کارخانه خانوادگیاش کشته شدهاند، او را تعقیب میکنند و تنها راه آرامکردن این ارواح، ساختن مداوم اتاقها و تغییرات معماری عجیب در خانهاش است. این فیلم با الهام از داستان واقعی عمارت وینچستر—که هنوز هم در دنیای واقعی وجود دارد—فضایی وهمآلود و پرتنش خلق میکند، جایی که ترس نهتنها از حضور ارواح، بلکه از احساس گناه، فقدان و مسئولیتی تاریخی سرچشمه میگیرد. هنگامی که یک دکتر شکاک برای ارزیابی سلامت روانی سارا وارد خانه میشود، کمکم با حقیقتی مواجه میشود که فراتر از منطق علمی اوست. Winchester از طریق فضاسازی گوتیک، نورپردازی سایهمحور و صحنههای دلهرهآور، تجربهای ترسناک اما تأملبرانگیز را به مخاطب ارائه میدهد—روایتی درباره پیامدهای خشونت، فقدان و خانهای که هرگز آرام نمیشود.
خلاصه داستان: فیلم Eighth Grade (پایه هشتم) در سال ۲۰۱۸ به کارگردانی بو بورنهم، داستان کیلر مایکلز، یک دختر نوجوان خجالتی و درونگرا را روایت میکند که در هفته آخر دوره ابتدایی (هشتم دبستان) قرار دارد و آماده است تا وارد دبیرستان شود — مرحلهای بزرگ و ترسناک برای هر نوجوان. کیلر در دنیایی فراگیر از شبکههای اجتماعی زندگی میکند، جایی که فشار برای "طبیعی بودن"، داشتن دوست و پذیرش اجتماعی، مضاعف میشود. او در تلاش است با وجود تمامی اضطرابها، کمخودیها و موقعیتهای شرمساز، این هفته را زنده بگذراند و چهرهای قابل قبول از خود به دیگران نشان دهد. این فیلم با نگاهی واقعگرایانه و حساس، به زندگی درونی یک نوجوان در دوران انتقالی بین کودکی و نوجوانی میپردازد و نشان میدهد که زندگی در سنین رشد، حتی در ظاهر سادهترین لحظاتش، میتواند یک سفر هیجانی، دردناک و گاهی خندهدار باشد.
خلاصه داستان: در فیلم «فریکها» (Freaks، ۲۰۱۸)، دنیایی تاریک و مرموز را شاهد هستیم که از طریق نگاه کودکی بیهویت به نام الیزا به تصویر کشیده میشود. او درون یک خانه متروکه و دورافتاده زندگی میکند و تحت نظارت کامل پدرش قرار دارد که رفتارهای پارانوئیدی نشان میدهد. تمام زندگی الیزا حول محور یک قانون استحکام یافته ساخته شده است: بیرون نرفتن از خانه و اعتماد نکردن به هیچ شخص غریبی. با این حال، فضولی ذاتی و جسارتمندی کودکانهاش، موجب میشود تا در نهایت از این قفس فلزی فرار کند و قدم به دنیای بیرون بگذارد. آنجا با عناصری عجیب و ترسناک مواجه میشود که تصورش را هم نمیتوانسته باشد. در این سفر خطرناک، با موجوداتی غریب و نامتعارف آشنا میشود که به ظاهر انسانهایی معیوب یا دارای قابلیتهای فوقالعاده هستند. این داستان ترکیبی منحصر به فرد از علمی-تخیلی، ترس و هیجان را با عمقی فیلسوفانه درباره هویت، انسانیت و حقیقت تجربه میکند. فیلم از لحظه اول با فضای مه آلود و مخمورکنندهاش مخاطب را درگیر دنیایی متفاوت و غیرقابل پیشبینی میکند. شخصیتهای عجیب و غریب، روابط پیچیده و رمز و رازهای فراموششده، همه و همه به عنوان قطعات یک معما عمل میکنند که الیزا باید آن را حل کند. در این میان، نقش پدر نیز به تدریج از زاویههایی غیرمنتظره آشکار میشود و مخاطب را وادار میکند تا دوباره درباره خوب و بد بودن شخصیتها فکر کند. «فریکها» نه تنها یک داستان برای سرگرمی است، بلکه نقدی تند به انسانیت و نحوه تعامل ما با تفاوتهاست. فیلم با استفاده از زاویهگیریهای دید کودکانه و تغییرات ناگهانی در داستان، تنش و هیجان را حفظ میکند و در نهایت به یک پایان چندوجهی و البته شگفتآوری میرسد که تحلیلهای زیادی را متولد میکند.
خلاصه داستان: انیمیشن بتمن: نینجا (Batman Ninja ) اثر سال 2020، تلفیقی شگفتآور و خلاقانه از دنیای بتمن با فرهنگ ژاپنی است که در آن شخصیتهای معروف دنیای گاتهام به دوران فئودال ژاپن منتقل میشوند. داستان زمانی آغاز میشود که جوکر با استفاده از یک دستگاه زمانساز، تمامی ساکنان گاتهام — از جمله بتمن، دوستان و دشمنانش — را از قرن بیست و یکم به ژاپن دوران فئودال منتقل میکند. هدف او واضح است: بتمن را در محیطی کاملاً غریب و بیگانه شکست داده و پادشاه جدید جهان خود ساخته شده شود.
در این دنیای جدید، بتمن با کمک آلفرد ، رابین ، کاتوین و حتی برخی از دشمنان قدیمی مثل لکس لوترو و پنگوئن ، باید یاد بگیرد که چگونه در دنیایی پر از ساموراییها، نینجاهای ماهر و تکنولوژی محدود، بقا کند. او با الهام از روحیه نبرد و شجاعت ژاپنی، شروع به تشکیل یک گروه مقاومتی میکند تا جوکر و ارتشش را متوقف کند. در طرف مقابل، جوکر با استفاده از هوش تاکتیکی و حمایت یک کلنگی به نام راشیدارو ، سعی دارد یک نظام فئودال جدید برپا کند که در آن خودش حاکم است.
این انیمیشن با سبک تصویری منحصر به فرد، تلفیقی از هنر غربی و انیمه ژاپنی را به نمایش میگذارد. صحنههای نبرد پرشور، طراحی شخصیتهای غیرمعمول و دیالوگهایی تند و تیز، این اثر را به یک تجربه بصری و داستانی غیرقابل فراموش تبدیل کرده است. بتمن: نینجا تنها یک انیمیشن ماجراجویی نیست، بلکه نمونهای برجسته از خلاقیت و تخیل در ساخت داستانهای مرتبط با شخصیتهای کمیک است.
خلاصه داستان: فیلم رمپیج (Rampage )، محصول سال 2018 و به کارگردانی براد پیتون ، یک فیلم اکشن-علمیتخیلی است که داستانی هیجانانگیز از تبدیل شدن حیوانات معمولی به موجودات وحشتناک و غولپیکر را روایت میکند. این فیلم با الهام از بازی ویدئویی مشهور Rampage ، تلفیقی از ماجراجویی، اکشن بزرگ مقیاس و المانهای علمی-تخیلی است.
داستان درباره دیروی جنکینز (بازی شده توسط دواین جانسون )، یک متخصص زیستمحیطی و صلحطلب ارتش آمریکا است که با جورج ، یک گوریل نازی که از کودکی با او رابطه دارد، پیوند عاطفی عمیقی دارد. وقتی یک پاتوژن ژنتیکی خطرناک به طور تصادفی در یک آزمایش فضایی نشت میکند و جورج و دو موجود دیگر — یک مار موشگیری و یک تمساح — را آلوده میکند، این حیوانات به وحشهایی مهیب و غولآسای تبدیل میشوند که قدرت تخریبشان به حدی میرسد که تمامیت شهرها را تهدید میکند.
دیروی تصمیم میگیرد به جورج، بهترین دوستش، که حالا یک گوریل چندتنی است، کمک کند. او با کترین ویدمن (مارا اون)، یک متخصص ژنتیک که نقشی در ایجاد پاتوژن داشته، وارد یک مأموریت میشود تا علت تغییرات غیرطبیعی را کشف کنند و جلوی نابودی شهرها را بگیرند . آنها متوجه میشوند که یک شرکت بزرگ فناوری زیستی در پس این فاجعه قرار دارد و تلاش میکند از این پاتوژن برای ایجاد موجودات فوقبشری سوءاستفاده کند.
در طول فیلم، صحنههای تنشزا، نبردهای وحشیانه، و همراهی بین دیروی و جورج، لحظاتی هیجانی و گاهی هم احساسی را رقم میزنند. هوای فیلم با موارد بیشازحد سوپرهمانگونهای ، اما با شخصیتهای جذاب و تعاملات سرگرمکننده، داستانی سرشار از اکشن، طنز و همبستگی انسانی و حیوانی را به وجود میآورد.
فیلم رمپیج فقط یک داستان ساده درباره حیوانات غولپیکر نیست؛ بلکه نقدی است به سوءاستفاده از علم و قدرت، طمع بشر و تبعات دخالت در تعادل طبیعت . با تمامی سادگی در داستان، فیلم با کیفیت ویژهای در بخش ویژههای بصری، اکشن و تأثیرات صوتی، تماشاگر را درگیر میکند.
خلاصه داستان: فیلم هندی "نیان پراکاشان" (Njan Prakashan) از آثار سینمایی سال 2018 است که داستان زندگی فوکچیاپرامود، یک جوان تنبل اما خوشاخلاق و دوست داشتنی را روایت میکند. او به جای تلاش برای پیدا کردن شغلی مناسب، ترجیح میدهد با هوش و ظاهر جذابش راه دورتری را طی کند. داستان زمانی جذابتر میشود که او تصمیم میگیرد از راه کلاهبرداری وارد حرفه پرستاری شود و در عین حال سعی میکند با یک زن ثروتمند ازدواج کند تا بتواند ویزای خارجی بگیرد. این فیلم به خوبی توانسته است شخصیت مرکزی را با تمام ضعفها و نقاط قوت او به نمایش بگذارد؛ شخصیتی که با وجود تنبلی، دارای قلبی ساده و محبتگر است. درگیریهای خندهدار و موقعیتهای غیرمنتظره در این فیلم باعث میشوند تا داستان همواره پویا و جذاب بماند. نقشآفرینی اصلی فیلم توسط فهیم خان انجام شده است که موفق شده است هویت کومیک و همراه با الهام بودن شخصیت اصلی را به خوبی به تصویر بکشد. فیلم با ترکیبی از کمدی، احساسات و نقدی ظریف به وضعیتهای اجتماعی، تماشاگران را به خود جذب کند. در نهایت، "نیان پراکاشان" یک فیلم سبک و خندهدار با پیامهای عمیق انسانی است که لحظات خوشی را برای تماشاگر فراموش نکردنی میکند.
خلاصه داستان: فیلم کرهای "نبرد بزرگ" (The Great Battle) محصول سال 2018، یک اثر سینمایی تاریخی است که به محاصره قلعه آنسی و دفاع شجاعانه مردم آن از خاک وطن میپردازد. این فیلم بر اساس رویدادهای تاریخی واقعی ساخته شده که در آن ژنرال یانگ من-چون و 50 هزار سرباز گوگوریو در مقابل 500 هزار نفر از لشکر متجاوز سلسله تنگ چینی ایستادگی میکنند. داستان، زندگی را به تصویر میکشد که در طول 88 روز نبرد خونین و سختترین شرایط دفاعی، با وجود کمبود منابع و حمایت، انسانها چگونه با ایمان و عشق به وطن، توانستند در برابر دشمنی پرافتخار مقاومت کنند. فیلم با صحنههای جنگی چشمنواز، بازی قوی بازیگران و داستانی هیجانانگیز، موفق شده است احساسات عمیق و انسانی درگیر در جنگ را به خوبی منتقل کند. این اثر نه تنها یک داستان جنگی است، بلکه نمادی از ایستادگی، همبستگی و قهرمانی مردمی که برای حفظ سرزمینشان همه چیز را فدا میکنند.
خلاصه داستان: انیمیشن «سپید دندان» (White Fang) محصول سال 2018، اقتباس زیبایی از رمان معروف جک لندن است که داستان تحول فراموشنشدنی یک گرگ-چیتا جوان به نام سپیددندان را روایت میکند. این انیمیشن با تلفیق هوشمندانهای از ماجراجویی، درام و عاطفه، سفری طولانی از خشونت به سمت امید و همبستگی را به تصویر میکشد. سپیددندان از دوران کودکی در سختترین شرایط طبیعت بیرحم قطب، در میان خانوادهاش بزرگ میشود و با دنیایی از خطر، ترس و بقا روبرو است. بعد از از دست دادن مادرش، او وارد دنیای انسانها میشود و تحت سلطه و فرمانبرداری چندین استاد قرار میگیرد — هر کدام با شخصیتی کاملاً متفاوت. ابتدا با یک سارق خشن، سپس یک مرد بیرحم سرک circus و در نهایت با "وِی کِی"، یک شکارچی مهربان آمریکایی شمالی که به او صمیمیت واقعی را یاد میدهد. در طی این سفر سخت، سپیددندان یاد میگیرد که اعتماد به انسانها میتواند نجاتبخنده باشد. صحنههای طبیعت بکر، تصاویر زیبا و موسیقی متن الهامبخش، فضایی غرقکننده و همراه با احساس ایجاد کردهاند. این انیمیشن نه تنها داستان یک حیوان است، بلکه نگاهی عمیق به موضوعاتی مثل بقای طبیعی، رابطه انسان و حیوان، ظلم و عشق دارد. «سپیددندان» یادآوری است از اینکه حتی در تاریکترین قلبها، نور امید میتواند بدرخشد.