خلاصه داستان: فیلم هنجار جدید (New Normal) 2022 یک تریلر روانشناختی و ترسناک کرهای است که با فضایی وهمآلود و داستانهایی بههمپیچیده، انزوای مدرن و ترسهای پنهان در زندگی شهری را به تصویر میکشد. در سئول، شش غریبه که هرکدام با ترسها، وسواسها و فشارهای روانی خاص خود دستوپنجه نرم میکنند، بهطرزی نامحسوس به دنیایی تاریک و ناشناخته کشیده میشوند. همانطور که آنها درگیر رویدادهای غیرقابل توضیح میشوند، واقعیت و خیال در ذهنشان در هم میآمیزد. فیلم با ترکیب هوشمندانهای از وحشت روانی و تعلیق، به کندوکاو در روان انسان معاصر میپردازد و این سؤال را مطرح میکند: در دنیایی که هرکس تنهاست، چه چیز واقعاً نرمال است؟
خلاصه داستان: فیلم شب کریسمس در میلر پوینت (2024) داستانی خانوادگی و پر از تنشهای احساسی است که در دل تعطیلات کریسمس در یک شهر کوچک بهنام میلر پوینت روایت میشود. خانوادهای پرجمعیت که سالهاست تعطیلات کریسمس را در خانه اجدادیشان سپری کردهاند، این بار تصمیم میگیرند برای آخرین بار در کنار یکدیگر جشن بگیرند، پیش از اینکه تغییرات جدید زندگی، این سنت دیرینه را برای همیشه از بین ببرد. به محض فرا رسیدن شب، و با بالا گرفتن تنشها و اختلافات درون خانواده، فرزند نوجوان خانواده که با مشکلات شخصی و احساسات پیچیده روبهرو است، به همراه دوستانش تصمیم میگیرند بهطور مخفیانه از خانه بیرون بروند و در حومه شهر گردش کنند. اما آنها بهزودی متوجه میشوند که شب کریسمس در میلر پوینت چیزی فراتر از یک شب معمولی است؛ اتفاقاتی غیرمنتظره و رازهای خانوادگی که برای سالها مخفی ماندهاند، به تدریج آشکار میشوند و زندگی آنها را برای همیشه تغییر میدهند. فیلم با فضاسازی سرد و برفی، و ایجاد تعادل میان لحظات شیرین تعطیلات و کشمکشهای درونی شخصیتها، داستانی از مواجهه با گذشته، پذیرش تغییر و تلاش برای پیدا کردن امید و صلح در میان بحرانهای خانوادگی است. شب کریسمس در میلر پوینت نمایشی است از روابط پیچیده خانوادگی، فقدان و تلاش برای بازسازی روابط در میان دورانهای سخت.
خلاصه داستان: فیلم بابانوئل عزیز داستانی ترسناک، طنزآلود و متفاوت از آن چیزی است که از فیلمهای کریسمسی انتظار داریم. ماجرا از جایی آغاز میشود که یک پسربچهی خیالپرداز و تنها، با اشتیاق فهرست آرزوهای کریسمسیاش را برای بابانوئل مینویسد. اما یک اشتباه کوچک املایی باعث میشود نامهاش به جای قطب شمال، به جایی تاریک و شیطانی برسد. در نتیجه، موجودی ترسناک و شیطانی با ظاهری مشابه بابانوئل نزد او ظاهر میشود؛ موجودی که هدفش نه برآوردن آرزوها، بلکه نابود کردن روح کریسمس است. با ورود این موجود شیطانی، همهچیز در شهر کوچک پسربچه به آشوب کشیده میشود؛ چراغهای خاموش، درختهای کریسمس سوخته، هدیههایی ترسناک و شبهایی پر از وحشت. پسربچه که در ابتدا از تحقق سریع آرزوهایش خوشحال است، بهزودی متوجه اشتباهش میشود و تلاش میکند به کمک خواهر بزرگترش و یک بابانوئل واقعی که هنوز ایمان به مهربانی را حفظ کرده، جلوی این موجود تاریک را بگیرد. فیلم با تلفیق فضای فانتزی و عناصر ترسناک، داستانی غیرمعمول از کریسمس را به تصویر میکشد. بابانوئل عزیز در عین حال که سرگرمکننده و پرهیجان است، پیامی نیز درباره قدرت واژهها، مسئولیتپذیری و اهمیت نیت پاک در دل آرزوها به مخاطب منتقل میکند. این فیلم یک تجربه متفاوت کریسمسی برای مخاطبانی است که دنبال هیجان در دل سنتهای گرم تعطیلات هستند.
خلاصه داستان: انیمیشن اوزی: صدای جنگل (Ozy: The Voice of the Jungle) داستانی شجاعانه و پرماجرا از اورانگوتانی یتیم به نام اوزی را روایت میکند که زندگیاش پس از تخریب جنگلها و از دست دادن خانوادهاش بهطور کامل تغییر میکند. اوزی که خانهاش نابود شده و از والدینش جدا شده، توسط صاحبان یک پناهگاه حیوانات نگهداری میشود. در پناهگاه، او با یادگیری زبان اشاره و استفاده از شبکههای اجتماعی به تدریج تبدیل به صدای طبیعت میشود و پیامی مهم درباره اهمیت حفاظت از جنگلها و محیط زیست را به گوش جهانیان میرساند. اوزی، که اکنون به یک شخصیت تأثیرگذار تبدیل شده، تصمیم میگیرد تا بهطور شخصی با کمک دوستان جدیدش که یک میمون بازیگوش و یک کرگدن خجالتی هستند، سفری پرماجرا را آغاز کند. هدف او پیدا کردن خانوادهاش و ایستادن در برابر تهدیدی بزرگ است که جنگلها را به نابودی تهدید میکند. در طول این سفر، اوزی و دوستانش نهتنها با چالشهای زیادی روبهرو میشوند، بلکه به قدرت دوستی، امید و اهمیت حفاظت از طبیعت پی میبرند. این انیمیشن با استفاده از طنز، احساسات و پیامهای زیستمحیطی بهطور مؤثر به تماشاگران جوان و بزرگسالان نشان میدهد که هر فرد میتواند صدای تغییر و حفظ طبیعت باشد.
خلاصه داستان: انیمیشن طلسم شده داستانی حماسی و خیالانگیز در سرزمینی افسانهای به نام لومبریا را روایت میکند؛ جایی که میان نور و تاریکی، جنگی دیرینه در جریان است. در این میان، شاهزادهای جوان به نام الیان، در روز تولدش با سرنوشتی غیرمنتظره روبهرو میشود. جشن تولدی که میتوانست پر از شادی و امید باشد، به نقطه آغاز ماجرایی پرخطر تبدیل میشود، زیرا طلسمی تاریک والدینش را به هیولاهای بیرحم بدل کرده است. الیان که از حقیقت وحشتناک این طلسم آگاه میشود، تصمیم میگیرد با شهامت قدم به دل جنگل تاریک بگذارد؛ جنگلی که پر از موجودات جادویی، تلههای خطرناک و رازهایی فراموششده است. در این مسیر، او با دوستانی وفادار و شخصیتهایی عجیب آشنا میشود که هرکدام بخشی از سرنوشت او را در دست دارند. الیان باید با قلبی پر از ایمان، ذهنی باز و شمشیری جادویی، با نیروی تاریکی مقابله کند. او در طول سفر نهتنها برای نجات پدر و مادرش تلاش میکند، بلکه به شناخت عمیقتری از خود و قدرت حقیقی درونش میرسد. طلسم شده انیمیشنی پر از رنگ، احساس، موسیقی حماسی و جلوههای بصری خارقالعاده است که داستانی عمیق درباره عشق، ازخودگذشتگی و امید را برای تماشاگران از هر سنی به تصویر میکشد. پایانی الهامبخش و پرنور این انیمیشن، پیام پیروزی نور بر تاریکی و ایمان بر ترس را با زیبایی منتقل میکند.
خلاصه داستان: انیمیشن سرقت فهرست شرارتها (The Theft of the Naughty List) داستانی جذاب و هیجانانگیز را در قلب سرزمینهای یخی قطب شمال روایت میکند. در این داستان، گروهی از موجودات ماجراجو به رهبری دو آدمبرفی شجاع به نامهای روری و لوول تصمیم میگیرند مأموریت جسورانهای را آغاز کنند: دزدیدن لیست شروران بابانوئل. این فهرست شامل نام کسانی است که در طول سال رفتار بدی داشتهاند و برای آنها هدیهای در نظر گرفته نمیشود. روری، لوول و دوستان عجیب و غریبشان باید از میان کولاکهای سهمگین، از تعقیب گرگهای بیرحم فرار کنند و با چالشهای شخصیتی و اخلاقی مختلف دست و پنجه نرم کنند. در طول این سفر هیجانانگیز، آنها به دنبال یافتن معنای واقعی بخشش و امید در دل زمستان سرد میگردند. شخصیتها نهتنها باید بر خطرات خارجی غلبه کنند، بلکه در برابر وسوسهها و اختلافات درونی نیز مقاومت کنند. سرقت فهرست شرارتها علاوه بر نمایش ماجراجویی، مفاهیم ارزشمندی مانند بخشش، دوستی و امید را به شیوهای دلنشین و سرگرمکننده به تماشاگران میآموزد. این انیمیشن، با ترکیب هیجان و پیامهای اخلاقی عمیق، تجربهای جذاب و مفید برای تمام سنین فراهم میآورد.
خلاصه داستان: فیلم افسر کمربند مشکی اثری پرهیجان و اکشنمحور است که با محوریت عدالتخواهی، شجاعت فردی و مبارزه با فساد شهری شکل گرفته است. در مرکز داستان، لی جونگ دو، رزمیکاری قدرتمند و خوشقلب قرار دارد که نمیتواند نسبت به ظلم و بیعدالتی بیتفاوت باشد. او مردی است که گذشتهای تلخ دارد اما روحیهای نجاتبخش و وجدان بیداری در دل جامعهای آلوده به جرم و خشونت. در یکی از برخوردهایش، بهطور اتفاقی با افسر کیم سون مین آشنا میشود؛ مردی مأمور نظارت بر محکومان آزادییافته که پابند الکترونیکی دارند. سون مین که خودش درگیر پروندهای حساس و مبهم است، با جونگ دو متحد میشود تا شبکهای از خلافکاران خطرناک را که در سایه قانون فعالیت میکنند، شناسایی و متوقف کنند. همکاری این دو، که ترکیبی از مهارتهای رزمی، هوش عملیاتی و تعهد اخلاقی است، مسیری پر از درگیریهای فیزیکی نفسگیر، تعقیب و گریز و افشای رازهایی خطرناک را شکل میدهد. اما همهچیز ساده پیش نمیرود؛ دشمنانی قدرتمند در سایه حضور دارند و هر لحظه ممکن است ورق را برگردانند. در دل این مبارزه، لی جونگ دو باید نهتنها با مجرمان، بلکه با گذشتهی خود نیز روبهرو شود. افسر کمربند مشکی با ترکیب اکشن بیوقفه، درامی انسانی و فضایی پلیسی، تصویری از قهرمانان بیادعای روزمره ارائه میدهد. این فیلم نهتنها درباره مبارزه فیزیکی، بلکه درباره ایستادگی در برابر بیعدالتی و اثبات این حقیقت است که گاهی حتی یک فرد هم میتواند تغییر بزرگی ایجاد کند.
خلاصه داستان: فیلم مادر کاناپه اثری عمیق، نمادین و انسانیست که در بطن داستانی ساده، روابط پیچیده خانوادگی و بحرانهای سرکوبشده را کاوش میکند. داستان درباره دیوید است، مردی خسته و سردرگم که در میانهی بحرانهای شخصی و خانوادگی، به همراه مادر بیمار و سه خواهرش به فروشگاه مبل میرود تا یک کاناپه جدید بخرد. اما انتخاب یک کاناپه ساده، بهانهای میشود برای رویارویی با سالها خاموشی، رنجهای پنهان و گرههایی که در فضای بسته خانواده نهفته است. مادر دیوید، با تصمیمی غیرمنتظره، روی یکی از کاناپهها مینشیند و دیگر از جایش بلند نمیشود؛ گویی که آن کاناپه آخرین پناهگاه او در برابر جهانیست که دیگر توان مواجهه با آن را ندارد. این رفتار، که در ابتدا مضحک به نظر میرسد، بهمرور به عاملی برای آشکار شدن تنشهای فروخورده بین اعضای خانواده تبدیل میشود. خواهران دیوید هر یک دیدگاه و زخمی خاص خود را دارند، و در تقابل با سکون مادر، زبان به گلایه و بازگویی خاطرات تلخ میگشایند. دیوید، در میانهی این بحران احساسی، میکوشد تعادلی میان عقل و احساس برقرار کند، اما خودش نیز در برابر سنگینی گذشته و ناکامیهای امروز، از پا درمیآید. کاناپه، بهتدریج از یک شیء معمولی به نمادی از سکون، انکار واقعیت و در عین حال، اعتراض تبدیل میشود. مادر کاناپه با بهرهگیری از طنزی تلخ و روایتی مینیمالیستی، مفاهیم بزرگی مانند انزوا، بار مسئولیت خانوادگی، و نیاز به فرار از واقعیت را با ظرافت بررسی میکند. در پایان، تماشاگر با این پرسش تنها میماند: آیا گاهی نشستن و نرفتن، خود نوعی اعتراض است یا تسلیم؟
خلاصه داستان: درامی عاطفی و پرتنش شکل میگیرد، جایی که شخصیتها با چالشهای شخصی و روابط پیچیدهشان روبهرو میشوند. لیا و پل، درگیر اختلافنظری جدی بر سر نحوهی برخورد با مایکی هستند؛ کودکی که رفتارهایش یا گذشتهاش، باعث شده میان این دو شکاف ایجاد شود. این اختلاف تنها مسئلهای تربیتی نیست، بلکه نمادیست از تفاوت نگاه آنها به زندگی، محبت و مسئولیت. در همین حال، کارلا کمکم متوجه عمق پیوند احساسی دنیس با مادرش میشود؛ پیوندی که هم برای دنیس آرامشبخش است و هم برای کارلا، حس رقابت و حتی تهدید بههمراه دارد. احساسات پیچیدهای از حسادت، دلسوزی و تلاش برای درک بهتر دنیس، در کارلا بیدار میشود. از سوی دیگر، لزلی و سارا در مواجهه با حقایقی تلخ، به نقطهای میرسند که دیگر نمیتوانند چشمانشان را بر واقعیت ببندند. این حقایق ممکن است مربوط به گذشته، به عزیزانشان، یا حتی به خودشان باشد. هر یک از این شخصیتها در موقعیتی قرار دارند که باید تصمیمهایی سخت بگیرند: بین پذیرش و انکار، میان فاصله گرفتن یا جنگیدن برای حفظ پیوندها. داستان با نگاهی انسانی و عمیق، پیچیدگی روابط میان انسانها را به تصویر میکشد؛ جایی که مرز میان عشق و دلخوری، حمایت و کنترل، حقیقت و دروغ، بسیار باریک است. این روایت پر از لحظاتیست که در آن سکوتها، نگاهها و کلمات ناتمام، بیشتر از هر فریادی حرف برای گفتن دارند. فیلم یا سریال با لایههایی از احساس، تردید و شهامت، مخاطب را به سفری درونی با شخصیتها همراه میکند؛ سفری که در آن، هیچکس همان آدم اول داستان نمیماند.
خلاصه داستان: انیمیشن شیرین و آموزندهی میکی و کریسمسهای بسیار زیاد داستانی فانتزی و دلگرمکننده را در فضای زمستانی و پر از نور کریسمس روایت میکند. در شبی آرام و برفی، میکی ماوس با آرزویی کودکانه اما عمیق به خواب میرود: اینکه ایکاش هر روز سال کریسمس باشد! صبح روز بعد، میکی با تعجب متوجه میشود که آرزویش به طرز جادویی محقق شده؛ هر روز، خیابانها با چراغهای رنگی روشن میشوند، هدیهها رد و بدل میشوند و همه در حال جشن گرفتن هستند. در ابتدا، همه چیز شاد و فوقالعاده است؛ مینی، گوفی، دانلد و دیگر دوستان میکی هم از این روزهای پرشور لذت میبرند. اما بهتدریج، شادیها رنگ میبازد، هدیهها تکراری میشوند و شور و هیجان جای خود را به خستگی و یکنواختی میدهد. میکی درمییابد که تکرار بیپایانِ حتی شادترین لحظات، باعث میشود قدر آنها دانسته نشود. او با کمک دوستانش به جستوجوی راهی برای پایان دادن به چرخهی بیپایان کریسمس میرود. در این مسیر، میکی میآموزد که زیبایی واقعی کریسمس، در تکرار آن نیست، بلکه در خاص و کمیاب بودنش است؛ در لحظاتی که تنها یکبار در سال با عشق، سادگی و با عزیزانمان سپری میشود. در نهایت، میکی موفق میشود زمان را به حالت عادی بازگرداند و همه، معنای تازهای از قدردانی، شادی و با هم بودن را تجربه میکنند. میکی و کریسمسهای بسیار زیاد انیمیشنی جذاب و آموزنده است که به کودکان و بزرگترها یادآوری میکند که شادی واقعی در کیفیت لحظات است، نه در تعداد آنها.