خلاصه داستان: فیلم "تا پای جان" (Ad Vitam)، محصول کشور فرانسه و به کارگردانی رودلف لاوگا، در سال 2025 منتشر شده و در ژانرهای اکشن و جنایی قرار میگیرد. این فیلم داستان فرانک لازارف، مأمور سابق واحد ویژه ژاندارمری ملی فرانسه، را روایت میکند که پس از ترک خدمت، زندگی آرامی را با همسر باردارش، لئو، در پاریس سپری میکند. اما آرامش آنها با حمله ناگهانی گروهی از مردان مسلح به خانهشان به پایان میرسد. فرانک از این حمله جان سالم به در میبرد، اما لئو ربوده میشود. برای نجات همسرش و کشف حقیقت پشت این توطئه، فرانک به دنیای خطرناک گذشتهاش بازمیگردد و با فساد و دشمنان قدیمی مواجه میشود. این فیلم با بازیگرانی چون جمال بلیسات، ریان بوآزا و ستیفان کاییار به تصویر کشیده شده است که عملکرد قوی و باورپذیری دارند. کارگردانی هوشمندانه رودلف لاوگا، فضایی پرتنش و در عین حال پرمعنا خلق کرده که مخاطب را به تفکر وامیدارد. طراحی صحنهها و دیالوگهای فیلم نیز به خوبی به انتقال احساسات و عمق داستان کمک میکنند. موضوع فیلم، به بررسی مسائلی مانند فساد، انتقام و مقاومت در برابر ظلم میپردازد و نشان میدهد که چگونه یک فرد میتواند در برابر تهدیدات بزرگ، قدرت و شجاعت خود را آشکار کند. این اثر با تمرکز بر صحنههای اکشن پرقدرت و شخصیتپردازی دقیق، تجربهای هیجانانگیز و الهامبخش برای مخاطب ایجاد میکند.
خلاصه داستان: فیلم نفرینشدگان در زمستان سخت سال ۱۸۶۲ و در میانهٔ جنگ داخلی آمریکا روایت میشود؛ جایی که ارتش ایالات متحده گروهی از سربازان داوطلب را برای مأموریت گشتزنی و شناسایی به نواحی مرزی ناشناخته در غرب کشور اعزام میکند. این گروه که متشکل از افراد متنوع و با پیشینههای متفاوت است، در ابتدا با روحیهای میهنپرستانه و مصمم سفر خود را آغاز میکنند. اما بهمرور، با ورود به مناطق دورافتاده، نشانههایی از خطراتی غیرقابلتوضیح پدیدار میشود. حوادث مرموز، ناپدید شدن اعضای گروه، و نشانههای ماورایی، سربازان را در وضعیتی بحرانی و نگرانکننده قرار میدهد. آنها که ابتدا فکر میکردند با دشمنی انسانی مواجهاند، خیلی زود درمییابند که نیرویی باستانی و تاریک در این سرزمین خفته است؛ نیرویی که سالها در سکوت بوده و حالا با حضور آنها بیدار شده است. در حالی که ارتباطشان با ارتش قطع شده و تدارکاتشان رو به پایان است، سربازان باید با ترس، شک، و دیوانگی مبارزه کنند. بسیاری از آنان دچار توهم میشوند و مرز واقعیت و کابوس در ذهنشان رنگ میبازد. فیلم با فضاسازی تیره، استفاده از عناصر ترس روانشناختی و اشاره به افسانههای بومی، داستانی پرتنش، وهمآلود و فلسفی را روایت میکند. در نهایت، این سفر به تجربهای تبدیل میشود که مرگ، بقا، و حقیقت را در هم میآمیزد و مخاطب را به تأمل در باب جنگ، انسان، و طبیعت سوق میدهد.
خلاصه داستان: در فیلم "هرچه نور تصور میکنیم"، کارگردان با نگاهی ظریف و شاعرانه به زندگی دو زن در بمبئی پرجنبوجوش میپردازد. پرابها، پرستاری میانسال که سالهاست درگیر روزمرگیهای طاقتفرسای شغلش و تنهایی پس از طلاق است، با دریافت یک هدیه مرموز از همسر سابقش، به ناگاه با خاطرات و احساسات دفنشدهای مواجه میشود. این اتفاق، مسیر زندگی او را به سمتی غیرمنتظره هدایت میکند.
در مقابل، آنو، هماتاقی جوانتر پرابها که پرستار تازهکاری است، در تلاش برای یافتن فضایی خصوصی در شهری که هر وجب آن با آدمها و صداها انباشته شده، با موانع مادی و فرهنگی دستوپنجه نرم میکند. رابطه این دو زن که در نگاه اول تنها همخانههایی معمولی به نظر میرسند، به تدریج عمق و پیچیدگی خاصی پیدا میکند.
فیلم در نیمه دوم، با تغییر فضا از بمبئی پرازدحام به یک شهر ساحلی آرام، به شکلی استعاری به شخصیتهایش فرصت تنفس و بازنگری در زندگی را میدهد. این سفر که در ظاهر یک گریز موقت است، به تجربهای تبدیلی تبدیل میشود که به هر دو زن اجازه میدهد برای نخستین بار پس از مدتهای طولانی، با خواستهها و آرزوهای واقعی خود روبرو شوند.
فیلم با تصاویر خیرهکننده از تضادهای بمبئی - از بیمارستانهای شلوغ تا سکوت ساحلی غروب - و بازیهای ظریف بازیگران اصلی، اثری تأملبرانگیز درباره زنانهگی، تنهایی و جستجوی نور در دل تاریکیهای زندگی مدرن است. موسیقی مینیمال و استفاده هوشمندانه از سکوتهای نمایشی، بر قدرت روایی فیلم افزوده است
خلاصه داستان: در فیلم "امیلیا پرز" (2024) به کارگردانی ژاک اودیار، ما شاهد یک داستان جسورانه و غیرمعمول هستیم که مرزهای ژانرهای جنایی، درام و کمدی سیاه را در هم میآمیزد. ریتا، وکیلی مکزیکی که در زندگی حرفهای خود به بنبست رسیده، با پیشنهادی شوکهکننده از سوی مانوئل دلگادو، رئیس بدنام یک کارتل مواد مخدر مواجه میشود: کمک به او برای بازنشستگی و تغییر جنسیت به امیلیا پرز، زنی که همیشه در درونش بوده است.
فیلم با طنزی تلخ و گاه تراژیک، این سفر دگرگونکننده را دنبال میکند. ریتا که ابتدا تنها به دنبال منفعت مالی است، به تدریج درگیر این تحول انسانی میشود و خود را در موقعیتی اخلاقی پیچیده مییابد. از یک سو، او به یک جنایتکار کمک میکند، از سوی دیگر شاهد تحقق رویایی است که سالها در سکوت و ترس دفن شده بود.
سلما هایک در نقش دوگانه مانوئل/امیلیا، بازی خیرهکنندهای ارائه میدهد و توانایی خود در نمایش طیف وسیعی از احساسات را به نمایش میگذارد. صحنههای تغییر هویت و تقابل امیلیا با گذشته جنایتکارانهاش از لحظات به یادماندنی فیلم هستند. فیلم همچنین با بهرهگیری از موسیقی مکزیکی و رنگهای زنده، فضایی منحصربهفرد خلق کرده است.
اما آیا امیلیا واقعاً میتواند از گذشته تاریک خود بگریزد؟ و آیا ریتا قادر خواهد بود با عواقب اخلاقی تصمیم خود کنار بیاید؟ فیلم با پیچوتابهای غیرمنتظره و پایانی بحثبرانگیز، مخاطب را با پرسشهای عمیقی درباره هویت، بخشش و امکان تغییر واقعی رها میکند
خلاصه داستان: انیمیشن شب آخرالزمان باغ وحش (Night of the Zoopocalypse 2024) یک ماجراجویی کمدی-ترسناک و هیجانانگیز است که داستان غیرمنتظرهای از حیوانات را روایت میکند. هنگامی که یک شهابسنگ اسرارآمیز به یک باغوحش برخورد میکند، ویروسی عجیب منتشر میشود که حیوانات را به زامبیهای وحشی تبدیل میکند. در میان این هرج و مرج، "لئو"، یک شیر کوهی بیپروا، و "فنر"، یک گرگ باهوش اما کمحوصله، گروهی از بازماندگان را رهبری میکنند تا از باغوحش فرار کنند و راهی برای متوقف کردن این ویروس مرموز پیدا نمایند.
اما کار به این سادگی نیست! این گروه نامتعارف شامل حیواناتی مثل "گابی"، یک گورخر ترسو اما سریع، "اولیویا"، یک پاندای مهندس نابغه، و "راکی"، یک کرکس شکمو اما اطلاعاترسان، باید بر اختلافات خود غلبه کنند و با زامبیهای حیوانی بجنگند. در طول راه، آنها با خطرات غیرمنتظره، صحنههای اکشن پرتنش و لحظات خندهدار روبهرو میشوند.
انیمیشن با ترکیب طنز و ترس، فضایی منحصربهفرد خلق کرده و با انیمیشنهای جذاب و شخصیتپردازی قوی، تماشاگران را تا آخر داستان میخکوب میکند. آیا این گروه میتوانند قبل از گسترش ویروس در سراسر شهر، باغوحش را نجات دهند؟ یا اینکه جهان در آستانه یک آخرالزمان حیوانی قرار میگیرد؟
خلاصه داستان: فیلم "تماس شبانه" یک تریلر مهیج و پرتعلیق است که داستان مادی، دانشجوی جوانی را روایت میکند که برای تأمین هزینههای تحصیلش، شبها به عنوان قفلساز کار میکند. زندگی عادی او در یکی از شبها با تماس مرموز زنی به نام کلر دگرگون میشود که ادعا میکند کلید آپارتمانش را گم کرده است. مادی که به دنبال کمک به اوست، متوجه نشانههای عجیبی میشود: رفتارهای عصبی کلر، درخواستهای غیرمنطقی و فضای ناآرام آپارتمان. وقتی او سعی میکند محل را ترک کند، متوجه میشود در تلهای افتاده که هر لحظه عمیقتر میشود.
فیلم با ریتمی سریع و دیالوگهای هوشمندانه، بیننده را از همان دقایق اول درگیر میکند. صحنههای تاریک و نورپردازی پرتنش، حس کلستروفوبیک و ترس ناشناخته را به خوبی منتقل میکنند. مادی که ابتدا فکر میکند با یک مشتری عادی سر و کار دارد، کمکم متوجه میشود کلر هویت واقعیاش را پنهان کرده و او را وارد بازی مرگباری کرده است. آیا کلر قربانی است یا مهاجم؟ و چرا مادی را انتخاب کرده؟
با پیشرفت داستان، مادی باید در طول یک شب نهتنها جان خود را نجات دهد، بلکه اسرار پشت این ماجرا را نیز کشف کند. فیلم با پیچشهای غیرمنتظره و لحظات نفسگیر، مرز بین قربانی و مجرم را محو میکند و این پرسش را مطرح میکند: وقتی کسی دروغ میگوید، چگونه میتوان حقیقت را تشخیص داد؟
"تماس شبانه" در نهایت داستانی است درباره اعتماد، فریب و بقا در شهری که شبها چهره واقعی خود را نشان میدهد
خلاصه داستان: مستند درام دخترک آبی (Little Girl Blue) به کارگردانی مونا آچاش، دختر کارول آچاش، نویسنده و عکاس مشهور فرانسوی، به بررسی زندگی پررمزوراز و پیچیده کارول میپردازد. این مستند ترکیبی از واقعیت و بازسازی سینمایی است که با حضور ماریون کوتیار، بازیگر مشهور فرانسوی، تلاش میکند هویت واقعی کارول را به تصویر بکشد و اسرار عمیق زندگی او را فاش کند. داستان از مرگ خودکشی کارول آغاز میشود و سپس به گذشته بازمیگردد تا زندگی شخصی و حرفهای او را روایت کند. کارول، زنی استثنایی بود که در طول زندگی خود با چالشهای زیادی از جمله روابط پیچیده، مشکلات روانی و جستجوی هویت دست و پنجه نرم کرده بود. این مستند با استفاده از فیلمهای قدیمی، عکسها، مصاحبهها و صحنههای بازسازی شده، به تحلیل زندگی کارول میپردازد و سعی میکند پاسخی برای این سؤال بیابد که چرا او از این راه برای پایان دادن به زندگی خود انتخاب کرد. مونا، دختر کارول، با صداقت و شجاعت تمام، در این مستند به یادآوری مادرش میپردازد و در عین حال، نقایص و دردناک بودن رابطه آنها را نیز آشکار میکند. این اثر نه تنها به زیباییهای هنری و خلاقانه کارول پرداخته، بلکه تاریکیها و نقاط ضعف او را نیز بدون قضاوت به نمایش میگذارد. بازی استثنایی ماریون کوتیار در بازسازیها، لایهای عمیق و احساسی به داستان اضافه کرده و مخاطب را به تأمل وادار میکند. مستند دخترک آبی تجربهای دراماتیک و در عین حال الهامبخش است که به مخاطب کمک میکند تا بهتر با زندگی و آثار کارول آچاش آشنا شود و اهمیت درک انسانیت و رنجهای دیگران را درک کند.
خلاصه داستان: فیلم ورمیلیو ، محصول سال ۲۰۲۵ و به کارگردانی مائورا دلپرو، در ژانر تاریخی و درام، داستانی عمیق و پر از احساس را روایت میکند. این فیلم در سال ۱۹۴۴ و در پایان جنگ جهانی دوم جریان دارد و صحنههایش در روستای کوهستانی ورمیلیو، با طبیعت بکر و آرامش نسبی، تنظیم شده است. شخصیت اصلی داستان، پیترو، سربازی است که از وحشت و وحشیگری جنگ فرار کرده و به این روستای کوچک پناه میبرد. حضور او در این جامعهٔ آرام و دورافتاده، تحولاتی غیرمنتظره را برای خانوادهٔ معلم روستا به همراه دارد. لوسیا، دختر بزرگ خانواده، که نقش مهمی در زندگی خانوادگی و اجتماعی ایفا میکند، با پیترو آشنا میشود و عشقی عمیق و ناگهانی بین آنها شکل میگیرد. این احساس، جرقهای برای تغییراتی بزرگ در زندگی همهٔ اعضای خانواده میشود و آنها را وارد مسیری پر از پیچوخم میکند. فیلم با بازیگرانی چون مارتینا اسکرینزی در نقش لوسیا، روبرتا روولی و توماسو رانیو، توانسته است شخصیتهایی قوی و باورپذیر خلق کند. داستان فیلم نه تنها به موضوع عشق و روابط انسانی میپردازد، بلکه به بررسی تأثیر جنگ بر زندگی افراد عادی و نحوهٔ مقابله آنها با تغییرات ناگهانی نیز میپردازد. فضای تاریخی فیلم با دقت بالایی طراحی شده و طبیعت زیبا و آرامشبخش روستای ورمیلیو به عنوان پسزمینهٔ داستان، حس غمانگیز و در عین حال شاعرانهای را منتقل میکند. موسیقی متن و سینematوگرافی فیلم نیز بهصورت هوشمندانهای طراحی شدهاند تا احساسات عمیق شخصیتها و پیچیدگیهای داستان را به تصویر بکشند.
خلاصه داستان: در دنباله پرهیجان "فری" با عنوان "فری ۲"، ما بار دیگر با فری بومن (با بازی تحسینبرانگیز فرهاد اصلانی) روبهرو میشویم، این بار در هیئتی کاملاً متفاوت. پس از نابودی امپراتوری مواد مخدرش در قسمت اول، فری که حالا به زندگی آرام و دور از جرم و جنایت عادت کرده، ناگهان با بازگشت گذشتهاش مواجه میشود. تهدیدی مرموز از جانب دشمنان قدیمی یا شاید رقبای جدید، او را مجبور میکند یک بار دیگر اسلحه به دست بگیرد و به دنیای تاریکی بازگردد که فکر میکفرمود برای همیشه از آن خلاص شده است.
فیلم با ترکیب اکشنهای خشن و لحظات دراماتیک عمیق، به بررسی این پرسش میپردازد: آیا کسی که یک بار راه خشونت را انتخاب کرده، میتواند واقعاً تغییر کند؟ فری در این قسمت نه فقط باید با تهدیدات بیرونی مبارزه کند، بلکه با تضادهای درونی خود نیز دست و پنجه نرم میکند - آیا بازگشت به زندگی قدیمی ارزش از دست دادن آرامش فعلی را دارد؟
کارگردان با استفاده از نورپردازی تاریک و صحنههای پرتنش، فضایی خفقانآور خلق کرده که بر دلهره شخصیت اصلی میافزاید. بازی فرهاد اصلانی در نقش فری بومن که بین خستگی از جنگ و احساس مسئولیت در قبال عزیزانش در نوسان است، یکی از نقاط قوت فیلم محسوب میشود. صحنههای اکشن فیلم که با طراحی حرکات پیچیده و واقعگرایانه همراه شده، بیننده را تا آخرین لحظه روی صندلی میخکوب میکند.
"فری ۲" نه فقط یک فیلم اکشن معمولی، بلکه کاوشی عمیق در مفهوم بازگشت ناپذیری به گذشته و هزینههای انتخابهای زندگی است. آیا فری میتواند این بار به روشی متفاوت با چالشها روبرو شود؟ یا محکوم به تکرار اشتباهات گذشته است؟ فیلم با پایانی باز و تأملبرانگیز، تماشاگر را با این پرسشها تنها میگذارد
خلاصه داستان: فیلم قلبهای تپنده (Beating Hearts)، محصول سال 2024 فرانسه و به کارگردانی ژیل لولوش ، داستان عشقی عمیق و دردناک را در پسزمینه تفاوتهای طبقاتی و اجتماعی روایت میکند که در دهه 1980 در شمال شرقی فранسه اتفاق میافتد. کلوتیر، نوجوانی از طبقه کارگر، در دام عشق جکی، دختری از خانوادهای مرفه، میافتد. این عشق که در ابتدا زیبا و بیآلایش به نظر میرسد، به دلیل شرایط سخت زندگی و اشتباهات کلوتیر، به تدریج دچار تغییراتی شکننده میشود. کلوتیر به دلیل درگیری در جرایم خیابانی به زندان محکوم میشود و 12 سال از عمر خود را پشت میلههای زندان سپری میکند. در همین مدت، جکی که به زندگی ادامه داده است، با چالشها و تغییراتی روبرو میشود که او را به شخصیتی قویتر و مستقلتر تبدیل میکند. پس از آزادی کلوتیر، او تصمیم میگیرد تا عشق از دسترفتهاش را بازپس بگیرد، اما زمان و تجربیات تلخ زندگی، شکاف عمیقی بین آنها ایجاد کرده است. حضور ستارگانی چون آدل اگزاارکوپولوس در نقش جکی و فرانسوا سیویل در نقش کلوتیر، به فیلم عمق و واقعیت میبخشد. کارگردانی لولوش با دقت در جزئیات و روایتی حساس، تلاش میکند تا تماشاگران را با دردها و آرزوهای این دو شخصیت درگیر کند. فیلم با استفاده از فضاسازی تیره و موسیقی متن تاثیرگذار، تجربهای احساسی و غمانگیز را رقم میزند. قلبهای تپنده نه تنها داستانی درباره عشق است، بلکه بررسیای عمیق از تأثیر زمان، طبقات اجتماعی و اشتباهات گذشته بر زندگی انسانها است. این فیلم ترکیبی از درام و جنایی است که تا لحظه آخر تماشاگران را درگیر سرنوشت شخصیتهایش میکند و یادآوری میکند که گاهی عشق به تنهایی کافی نیست.