فیلم «نفرین معکوس» ترکیبی از کمدی، درام خانوادگی و عشق به ورزش بیسبال است که با لحنی صمیمی، قصهای لطیف و در عین حال احساسی را روایت میکند. تد، مردی سیساله و جداشده از گذشته، زمانی به خانه بازمیگردد که میفهمد پدرش، مارتی، با بیماریای لاعلاج دستوپنجه نرم میکند. مارتی نهتنها بیمار است، بلکه طرفدار دوآتشهی تیم بوستون رد ساکس است و زندگیاش را با نتیجهی بازیهای تیم گره زده است. با گذشت زمان، تد پی میبرد که سلامت پدرش به طرز عجیبی با برد و باختهای تیم گره خورده؛ هر بار که تیم میبازد، حال مارتی نیز بدتر میشود. تد که رابطهاش با پدر پر از فراز و نشیب بوده، تصمیم میگیرد برای حفظ روحیه و حتی جان او، نقشهای عجیب اما بامزه را اجرا کند: جعل بردهای رد ساکس. او با کمک چند دوست وفادار، به صحنهسازیهایی دست میزند تا اخبار تقلبی از پیروزیهای تیم محبوب مارتی تهیه کرده و ارائه دهد. در این مسیر، طنز موقعیت، تعاملات انسانی، و لحظاتی از حقیقت و احساسات عمیق، فیلم را از یک کمدی صرف فراتر میبرد. روایت فیلم، میان خنده و اشک، مخاطب را با خود همراه میسازد. در دل طرحی غیرمنطقی، پیامهایی درباره امید، بخشش، پیوند خانوادگی و تأثیر ذهن بر جسم نهفته است. شخصیت تد در این مسیر نهتنها به پدرش نزدیکتر میشود، بلکه خود را نیز بازمییابد و زخمهای قدیمیاش التیام مییابند. بازیهای قوی از لوگان مارشال گرین و دیوید دوکاونی، عمق بیشتری به داستان میبخشند و رابطه پدر و پسر را واقعی و تاثیرگذار نشان میدهند. «نفرین معکوس» از آن فیلمهایی است که لبخند را با اشک درمیآمیزد و بیننده را با این سؤال تنها میگذارد که آیا عشق میتواند واقعاً سرنوشت را تغییر دهد؟