فیلم «ورم» یک تریلر روانشناختی و ترسناک با زمینههای فراطبیعی است که با سفری خانوادگی آغاز میشود اما به کابوسی تاریک و وهمانگیز تبدیل میگردد. هانا بههمراه دو پسرش برای تعطیلات راهی منطقهای روستایی در ژاپن میشود؛ جایی که طبیعت زیبا، سکوتی غریب و احساسی از جدایی از واقعیت را القا میکند. اما آرامش ظاهری این مکان با حادثهای وحشتناک از هم میپاشد: پسر کوچکتر، کایل، در دریاچهای مرموز غرق میشود، اما برخلاف انتظار، زنده از آب بیرون میآید. این بازگشت غیرمنتظره آغازگر دگرگونی عمیقی در رفتار و شخصیت کایل است؛ او بهتدریج رفتارهایی غیرعادی، بیاحساس و حتی تهدیدآمیز از خود نشان میدهد. هانا که در ابتدا تلاش میکند اتفاقات را منطقی توضیح دهد، بهزودی با نشانههایی مواجه میشود که احتمال حضور نیرویی ماورایی را تقویت میکند. جک، پدر خانواده، که از آنها دور است، تنها میتواند از طریق تماسهای تصویری پیگیر ماجرا باشد و همین فاصله، حس ناتوانی و ترس را دوچندان میکند. با پیشرفت داستان، هانا درمییابد که دریاچهای که کایل در آن غرق شد، در باورهای محلی جایگاه ویژهای دارد؛ جایی که ارواح خشمگین و خاطرات سرکوبشده در آن ساکناند. فضای فیلم بهتدریج تیرهتر میشود، و مرز میان واقعیت و خیال در ذهن شخصیتها و مخاطب از بین میرود. کارگردان با استفاده از نماهای طبیعت خاموش، صدای مبهم آب، و سکوتهای سنگین، حس تعلیق و ترس را به شکلی عمیق القا میکند. کایل به نمادی از بیگانگی و تغییر میرسد؛ کودکی که بازگشته، اما دیگر همان کودک نیست. تقابل میان عشق مادرانه و ترس از ناشناخته، هستهی احساسی فیلم را شکل میدهد. «ورم» نهتنها روایتی ترسناک از یک نیروی فراطبیعی، بلکه بازتابی از اضطرابهای درونی انسان، مواجهه با فقدان، و ترومای حلنشده است. پایانبندی مبهم آن، پرسشهایی درباره هویت، حافظه، و مرز زندگی و مرگ در ذهن مخاطب باقی میگذارد، و آن را به تجربهای فراموشنشدنی بدل میسازد.