فیلم "دیوانگیها" داستان نوجوانی به نام رومن را روایت میکند که پس از مصرف یک داروی جدید، به مهمانی میرود. در مسیر، او زنی زخمی را میبیند و تصمیم میگیرد او را سوار کند. اما به طور غیرمنتظرهای، این زن در خودرو رفتار خشونتآمیزی از خود نشان میدهد و در نهایت به دلیل شدت جراحاتش جان میدهد. این حادثه، آغازگر شبی پر از وحشت و اتفاقات غیرمنتظره برای رومن و دوستانش میشود. به سرعت، مرز میان واقعیت و کابوس برای آنها از بین میرود و آنها در وضعیتی سردرگم و ترسناک گرفتار میشوند. رومن و دوستانش باید تلاش کنند تا از این وضعیت ترسناک جان سالم به در ببرند، در حالی که هیچ چیز قابل پیشبینی نیست و هر لحظه ممکن است به یک اتفاق غیرمنتظره تبدیل شود. این فیلم به بررسی دنیای ذهنی نوجوانان، مرزهای واقعیت و توهم و تجربههای ترسناک میپردازد که ذهن را درگیر و بیثبات میکند.