خلاصه داستان: این فیلم ترسناک-درام به کارگردانی استیون سودربرگ، با روایتی نوآورانه از دیدگاه یک روح ساکن در خانه، داستان خانواده پین را روایت میکند که به خانهای مرموز در حومه شهر نقل مکان میکنند. سودربرگ با مهارت خاصی از تکنیکهای سینمایی مانند نورپردازی کم، زوایای دوربین غیرمعمول و صداگذاری خلاقانه استفاده میکند تا حضور نامرئی روح را برای بیننده ملموس سازد. بازی کالینا لیانگ در نقش نوجوان خانواده که اولین کسی است که متوجه فعالیتهای فراطبیعی میشود، عملکردی درخشان دارد، در حالی که کریس سالیوان و لوسی لیو به عنوان والدین، تضاد جالبی در واکنشهایشان به این پدیده ایجاد میکنند. فیلم با ترکیب هوشمندانهای از عناصر ترسناک روانشناختی و تنشهای خانوادگی، به بررسی موضوعاتی مانند سوگ، از دست دادن و ناپدید شدن میپردازد که هم به داستان عمق میبخشد و هم آن را از فیلمهای معمول ژانر ترسناک متمایز میسازد. ریتم آرام اما حساب شده فیلم به تدریج اضطراب را افزایش میدهد و به جای تکیه بر جیغهای ناگهانی، با ایجاد حس ناخوشایند و نامطلوب در فضا، ترس پایدارتری ایجاد میکند. طراحی تولید دقیق، خانه را به شخصیتی زنده تبدیل میکند که هر گوشهاش حسی از تاریخ و رازهای ناگفته را منتقل میکند. موسیقی متن کمینه اما مؤثر، به همراه سکوتهای به جا، فضاسازی فیلم را تقویت میکند. اگرچه برخی ممکن است ریتم نسبتاً کند فیلم را چالشبرانگیز بدانند، اما این انتخاب عمدی کارگردان برای ایجاد حس واقعگرایانهتر و تمرکز بر توسعه شخصیتها کاملاً قابل دفاع است. فیلم در نهایت با ترکیب عناصر ترسناک و درام خانوادگی، تجربهای منحصربهفرد از ژانر ارائه میدهد که هم از نظر حسی تأثیرگذار است و هم از نظر روایی رضایتبخش. "حضور" نه تنها برای طرفداران ژانر ترسناک جذاب خواهد بود، بلکه به دلیل عمق عاطفی و اجرای هنری برجسته، میتواند توجه مخاطبان عمومیتر را نیز به خود جلب کند.
خلاصه داستان: این فیلم زندگینامهای به کارگردانی جیمز منگولد، داستان تحول هنری باب دیلن (با بازی تیموتی شالامی) را از یک نوازنده گمنام فولک در مینهسوتا به یک ستانه جنجالی موسیقی راک روایت میکند. شالامی با اجرایی خیرهکننده، نه تنها ظاهر و حرکات دیلن را تقلید میکند، بلکه روح سرکش و پیچیده این هنرمند افسانهای را نیز به تصویر میکشد. فیلم به خوبی تضادهای دیلن جوان را در مواجهه با شهرت ناگهانی و تغییر مسیر جسورانهاش از موسیقی آکوستیک به الکتریک نشان میدهد - تصمیمی که در زمان خود انقلابی در صنعت موسیقی ایجاد کرد و باعث خشم طرفداران سنتیگرای او شد.
منگولد با استفاده از فیلمبرداری گرم و نورپردازی نوستالژیک، فضای نیویورک دهه 1960 را با جزئیاتی غنی بازسازی میکند. صحنههای کنسرت، به ویژه اجرای جنجالی نیوپورت فولک فستیوال 1965، با انرژی و اضطرابی مسحورکننده به تصویر کشیده شدهاند. بازیگران مکمل مانند ادوارد نورتون در نقش پیت سیگر و الا فنینگ در نقش سو روتولو، بُعدی انسانی به این داستان هنری میبخشند.
فیلمنامه هوشمندانه به جای ارائه یک زندگینامه خطی، بر لحظات کلیدی و بحرانهای خلاقانه دیلن تمرکز دارد. موسیقی متن که شامل بازخوانیهای بدیع از ترانههای ماندگار دیلن است، نه تنها فضاسازی میکند، بلکه به عنوان راوی احساسات درونی شخصیت اصلی عمل میکند. طراحی لباس و صحنه به دقت دوره تاریخی را بازتاب میدهد و به باورپذیری داستان میافزاید.
اگرچه برخی ممکن است انتظار پرداخت عمیقتری به زندگی شخصی دیلن را داشته باشند، اما تمرکز فیلم بر سفر هنری او انتخاب آگاهانهای است که به اثر وحدت موضوعی میبخشد. "کاملاً ناشناخته" بیش از آنکه یک زندگینامه متعارف باشد، تأملی درخشان درباره ماهیت هنر، اصالت و هزینههای شهرت است. این فیلم نه تنها برای طرفداران دیلن، بلکه برای هر کسی که به داستانهای رشد هنری علاقه دارد، تجربهای تماشایی و الهامبخش ارائه میدهد.
خلاصه داستان: در فیلم در اعماق کَسی، یک غواص ماهر، که از کودکی با کابوس از دست دادن پدرش در حملهٔ کوسه دستوپنجه نرم میکند، تصمیم میگیرد با همراهی همسرش، گرگ، به همان منطقه بازگردد تا با ترسهایش روبهرو شود. در حین جستوجوی یک کشتی غرقشده، قایق آنها توسط گروهی از دزدان دریایی تصرف میشود که آنها را مجبور میکنند برای بازیابی محمولهٔ مواد مخدر غرقشده، به آبهای پر از کوسه شیرجه بزنند...
فیلم Into the Deep محصول کشور آمریکا و در ژانر اکشن, هیجان انگیز میباشد و به کارگردانی Christian Sesma در سال 2025 ساخته شده است. در فیلم در اعماق بازیگرانی چون Callum McGowan، Jon Seda، Scout Taylor-Compton و... به ایفای نقش پرداخته اند
خلاصه داستان: انیمیشن "جنتری چاو و نبرد با دنیای تاریک" (Jentry Chau vs. The Underworld - 2024) یک ماجراجویی فراطبیعی سرشار از اکشن و طنز است که فرهنگ چینی-آمریکایی را با اساطیر شرقی درهم میآمیزد. جنتری چاو، نوجوانی چینی-آمریکایی که در شهر کوچک ال پاسو، تگزاس زندگی میکند، همیشه سعی کرده قدرتهای عجیب خود - مانند توانایی دیدن ارواح و کنترل سایهها - را پنهان کند. اما وقتی شیطانزادهای به نام لرد شیائو (با صداپیشگی راندال پارک) او را پیدا میکند، جنتری متوجه میشود که این موجود اهریمنی قصد دارد قدرتهای او را برای باز کردن دروازهای به دنیای زیرین تصاحب کند.
با کمک مادربزرگ روحبینیاش (میشل یئو) و دوستان غیرمنتظرهاش - از جمله دی جی، دوست وفادار اما ترسویش، و لین لینگ، روح یک جنگجوی باستانی که در چتر خانوادگی آنها زندگی میکند - جنتری باید رازهای میراث اجدادی خود را کشف کند. سفر آنها از خیابانهای خاکی تگزاس تا معابد اسرارآمیز چین، پر از موجودات افسانهای شرقی (مانند جیانگشیها و هو لی جینگها) و صحنههای اکشن خیرهکننده است که در آنها جنتری یاد میگیرد چگونه از چتر جادویی خانوادهاش به عنوان سلاح استفاده کند
خلاصه داستان: فیلم "روز مبارزه میکی" (Mickey's Fight - 2025) یک درام ورزشی خشن و احساسی درباره رستگاری و قدرت بخشش است. میکی رایان (با بازی تام هاردی در یکی از نقشآفرینیهای ماندگارش)، بوکسوری است که روزی ستارهای درخشان بود، اما حالا پس از سالها اعتیاد، شکست و فرار از مسئولیتها، به مردی شکسته تبدیل شده است. وقتی شانس آخرین مبارزه حرفهای به او پیشنهاد میشود، میکی این فرصت را نه برای بازگشت به اوج، بلکه برای جبران اشتباهات گذشته در قبال برادر کوچکترش جیمی (با بازی پل دینو) و خانوادهای که سالهاست او را طرد کردهاند، میپذیرد.
تمرینات سخت برای این مبارزه، میکی را با دو دشمن بزرگ روبرو میکند: "کابوی" جونز (با بازی رابرت دنیرو)، حریف قدیمی که حالا قهرمان جهان است، و شیاطین درونی خودش - خاطراتی از طردشدگی، خشونت و بدهیهای انباشته به باندهای محلی. رابطه پیچیده میکی و جیمی، که حالا مربی او شده، قلب تپنده فیلم است؛ دیالوگهای تندوتیز این دو برادر که گاهی به مشاجرههای فیزیکی میرسد، روند درمان زخمهای قدیمی را به تصویر میکشد.
فیلم با صحنههای مبارزه نفسگیر که با دوربینهای متحرک و نورپردازی خشن فیلمبرداری شده، و لحظات سکوت پرتنش بین شخصیتها، تماشاگر را تا آخرین ثانیه میخکوب میکند. نقطه اوج فیلم نه مبارزه نهایی، بلکه صحنه آشتی میکی و مادر پیرش (با بازی فرانسیس مکدورمند) است که پس از ده سال سکوت، در گوشی به او میگوید: "همه میدانستیم روزی مرد واقعیات را پیدا میکنی
خلاصه داستان: فیلم «قمارباز کلان» (High Rollers - 2025) یک تریلر جنایی پرتعلیق با بازی خیرهکننده جان تراولتا در نقش میسون، دزد حرفهای و باهوشی است که به همراه گروهش زندگی پرزرقوبرقی در لاسوگاس دارد. میسون که همیشه یک گام از پلیس و رقبایش جلوتر است، این بار با تهدیدی جدی روبرو میشود: سالازار، رقیب قدیمی و بیرحم او، برای انتقامجویی، آملیا دکر (با بازی ال فانینگ) - دوستدختر میسون - را ربوده و به گروگان گرفته است.
سالازار شرط آزادی دکر را انجام یک سرقت غیرممکن از کازینوی افسانهای «گلدن تاگر» قرار میدهد؛ جایی که نه تنها سیستمهای امنیتی پیشرفته دارد، بلکه تحت کنترل باندهای مافیایی قدرتمندی است. میسون که بین عشق به دکر و خطر این مأموریت خودکشی گیر کرده، باید در عرض ۴۸ ساعت هم از دست افبیآی فرار کند، هم با رقبای سالازار بجنگد و هم نقشهای هوشمندانه برای این سرقت طراحی کند.
فیلم با ترکیب اکشنهای نفسگیر، تعقیبوگریزهای پرسرعت و لحظات پرتنش روانی، تماشاگر را تا آخرین لحظه روی صندلی میخکوب میکند. جان تراولتا در این نقش، ترکیبی جذاب از شخصیت کاریزماتیک یک آنتیقهرمان و آسیبپذیری یک مرد عاشق را به نمایش میگذارد. صحنههای موازی بین عملیات سرقت پرتنش در کازینو و گروگانگیری دردناک دکر، بر شدت دراماتیک فیلم میافزاید
خلاصه داستان: سریال «استودیو» (The Studio - 2025) یک کمدی-درام تیزبینانه است که با طنزی گزنده به دنیای پرهیاهوی هالیوود میپردازد. مت رمیک (با بازی خیرهکننده ست روگن)، مدیر خلاق و ایدهپرداز یک استودیوی فیلمسازی بزرگ است که میان فشارهای بیامان سلبریتیهای خودشیفته، سرمایهگذاران حریص و مدیران بیذوق هنری گرفتار شده است. هر روز برای او چالشی جدید است: از جنگ بر سر بودجههای کلان گرفته تا تحمل خواستههای غیرمنطقی بازیگران مشهور، و تلاش برای حفظ یک اثر هنری در دنیایی که پروژههای خلاقانه به آمار فروش گره خوردهاند.
رمیک شخصیتی پیچیده دارد - از یک سو عاشق سینماست و به هنر فیلمسازی اعتقاد دارد، اما از سوی دیگر مجبور است در بازیهای سیاسی هالیوود شرکت کند تا استودیو و تیمش را سرپا نگه دارد. سریال با نگاهی طنزآمیز اما عمیق، تناقضات دنیای مدرن سرگرمی را بررسی میکند: چگونه میتوان در سیستمی که الگوریتمها بیش از داستانها اهمیت پیدا کردهاند، هنوز فیلمهای باارزش ساخت؟ رابطه عشق-نفرت رمیک با صنعتی که هم به آن نیاز دارد و هم از آن بیزار است، یکی از جذابترین جنبههای داستان محسوب میشود
خلاصه داستان: در فیلم "سگ اسکی باز" (Powder Pup - 2025)، ما با شان کندریک (با بازی جیکوب ترمبلی) آشنا میشویم، نوجوان شانزدهسالهای که تمام زندگیاش را در ساحل مالیبو گذرانده و عاشق موجسواری است. وقتی پدرش (کایل چندلر) به دلایل شغلی مجبور میشود خانواده را به شهر کوچک بیگ اسکای در مونتانا منتقل کند، شان احساس میکند دنیایش به پایان رسیده است. برف به جای شن، کوههای سربه فلک کشیده به جای اقیانوس بیکران - همه چیز برای او غریب و ناخوشایند است.
اما همه چیز زمانی تغییر میکند که شان با "بادی"، یک بولداگ انگلیسی چاق و دوستداشتنی با استعداد غیرمنتظره در اسنوبوردسواری آشنا میشود. این سگ ناجور که توسط سارا (با بازی مایسی ریچاردسون-سلز)، دختر نوجوانی که در پیست اسکی کار میکند، نگهداری میشود، شان را وارد دنیای هیجانانگیز ورزشهای زمستانی میکند. در ابتدا، شان فقط برای خوشحال کردن بادی اسنوبوردسواری را امتحان میکند، اما به زودی متوجه میشود که استعداد پنهانی در این ورزش دارد.
همراهی این دو موجود نامتجانس - نوجوانی که از برف متنفر است و سگی که عاشق آن است - منجر به شرکت آنها در مسابقه معتبر "پودر فست" میشود. در طول تمرینات، شان نه تنها دوستی واقعی را تجربه میکند، بلکه یاد میگیرد که تغییر، همیشه بد نیست و گاهی بهترین چیزهای زندگی در غیرمنتظرهترین مکانها پیدا میشوند. صحنههای نفسگیر اسنوبوردسواری در دامنههای پوشیده از برف، همراه با موسیقی پویای مارک روونسون، فیلم را به تجربهای دیدنی تبدیل میکند
خلاصه داستان: انیمیشن "شیشهگر وینسنت" (Vincent the Glassmaker - 2025) یک شاهکار بصری و عاشقانهی تاریخی است که در دوران جنگ جهانی اول روایت میشود. وینسنت، جوانی خجالتی و بااستعداد که در دهکدهای کوچک در فرانسه به همراه پدرش (با صداپیشگی ایان مکشین) به ساخت شیشههای رنگی برای کلیساها مشغول است، زندگی آرامی دارد تا زمانی که آلیز (اِما واتسون)، دختر سرکش یک افسر ارشد نظامی، وارد زندگی او میشود. آلیز که برای فرار از فشارهای پدر و جامعه به این دهکده پناه آورده، مجذوب هنر و ظرافت کارهای وینسنت میشود.
با شعلهور شدن جنگ، سایهی تاریک آن به دهکده نیز میرسد. وینسنت که با ارزشهای صلحطلبانه بزرگ شده، حالا باید بین وفاداری به اصول هنری خود و حفاظت از عزیزانش یکی را انتخاب کند. رابطهی ظریف او و آلیز در میان این طوفان، با صحنههایی خیرهکننده به تصویر کشیده میشود - از رقص نور از میان شیشههای رنگارنگ کارگاه تا انفجارهای مهیب جنگ که همچون شیشهای تکهتکه میشوند
خلاصه داستان: فیلم «۵ سپتامبر» (September 5 - 2024) یک درام تاریخی نفسگیر است که بر اساس رویدادهای واقعی المپیک ۱۹۷۲ مونیخ ساخته شده است. داستان حول محور تیم پخش ورزشی ABC به رهبری جیم مککی (با بازی جورج کلونی) میچرخد که برای پوشش مسابقات المپیک به آلمان سفر کردهاند. هنگامی که در سپیده دم ۵ سپتامبر، گروه تروریستی سپتامبر سیاه به دهکده المپیک حمله میکند و ۱۱ ورزشکار اسرائیلی را به گروگان میگیرد، این تیم خبری ناخواسته به خط مقدم یکی از تراژیکترین رویدادهای تاریخ ورزش تبدیل میشود.
فیلم با دقت تاریخی بالا، ساعت به ساعت این بحران ۲۰ ساعته را از دیدگاه تیم خبری روایت میکند. کریستین بیل در نقش باب بیزر، فیلمبردار جسوری که از فاصلهای خطرناک از محل درگیری فیلمبرداری میکند، و راشل براسنان در نقش جوآن لیبرمن، گزارشگری که اولین کسی بود که خبر حمله را مخابره کرد، عملکردی خیرهکننده دارند. فیلم به خوبی نشان میدهد که چگونه این خبرنگاران بین وظیفه حرفهای خود برای اطلاعرسانی و نگرانی برای جان گروگانها گیر افتادهاند