خلاصه داستان: فیلم امشب نباید بخوابی ، محصول سال ۲۰۲۴ و به کارگردانی بن دکا، داستان ترسناک و جذابی را روایت میکند که در مرکز آن پسری قرار دارد که هر شب با کابوسهای وحشتناکی از هیولایی که در کمد اتاقش کمین کرده است، از خواب میپرد. این فیلم نیوزلندی، در ژانر ترسناک و هیجانانگیز، با حضور ستارگانی چون آگوستین الچس، برونو جیاکوبه و میلو برگس-وب، تجربهای ترسناک و در عین حال مؤثر ارائه میدهد. پدر پسر، برای آرام کردن او و کمک به غلبه بر ترسهایش، شبها بیدار میماند و تلاش میکند با او روبرو شود. اما با گذشت شبها، مشخص میشود که این کابوسها تنها زاییده تخیل کودکانه نیستند و حقیقتی ترسناکتر در پس آنها نهفته است. فضاسازی فیلم بهصورت ماهرانهای طراحی شده است؛ صحنههای تاریک و مبهم اتاق خواب، بههمراه موسیقی متن پرتنش، حس ترس و اضطراب را در ذهن تماشاگر تقویت میکند. علاوه بر این، فیلم بهصورت هوشمندانهای از عناصر ترسناک و روانشناختی استفاده کرده است تا ابعاد عمیق داستان را کشف کند. با پیشرفت داستان، تماشاگر متوجه میشود که این هیولا نه تنها یک موجود خیالی نیست، بلکه نمادی از ترسها و نگرانیهای درونی پسر است که بهتدریج به واقعیت تبدیل میشود.
خلاصه داستان: فیلم "یک زرافه در بالکن" داستان لیدیا مونوز، پزشک بازنشسته و تبعیدی آرژانتینی را روایت میکند که پس از سالها زندگی در اسپانیا، با دریافت احضاریهای برای شهادت درباره ناپدید شدن نامزدش در دوران دیکتاتوری نظامی آرژانتین، به بوئنوس آیرس بازمیگردد. این سفر او را به قلب تاریکی گذشته میکشاند؛ گذشتهای پر از رازها، خیانتها و دردهای سرکوبشده. لیدیا که امیدوار بود با گذشت زمان زخمهایش التیام یافته باشد، بهناگاه متوجه میشود یکی از نزدیکترین دوستانش در آن سالها، نقشهای شوم در ناپدید شدن نامزدش داشته است.
فیلم با نگاهی ظریف و روانکاوانه، فرآیند مواجهه لیدیا با خاطرات تلخ و کشف حقیقت را به تصویر میکشد. صحنههای بازگشت او به محلههای قدیمی بوئنوس آیرس، پر از نمادها و یادآوریهایی است که مانند پازلی از گذشته، کمکم کامل میشوند. تصمیم لیدیا برای سفر به لا ریوخا و رویارویی با دوست خیانتکارش، لحظاتی پرتنش و هیجانانگیز خلق میکند. کارگردان با استفاده از فلشبکهای هنرمندانه، مخاطب را به عمق تراژدی لیدیا و جامعهای میبرد که زیر بار دیکتاتوری، انسانیت خود را از دست دادهاند.
فیلمبرداری سرد و مینیمال فیلم، فضایی سنگین و تأملبرانگیز ایجاد میکند، در حالی که بازی درخشان بازیگر نقش لیدیا، ترکیبی از خشم، اندوه و عزم راسخ را به نمایش میگذارد. موسیقی متن کمکم اما تأثیرگذار، به کشمکشهای درونی شخصیتها عمق میبخشد. "یک زرافه در بالکن" در نهایت نهتنها داستانی درباره انتقام و جبران است، بلکه روایتی است از مقاومت فردی در برابر فراموشی جمعی و جستوجوی حقیقت در دنیایی که دروغ را رسمیت بخشیده است