این بازآفرینی مدرن از اثر کلاسیک "نوسفراتو" با حفظ جوهره گوتیک اصلی، داستان کنت اورلاک - خونآشام باستانی ترانسیلوانیایی - را در قرن نوزدهم آلمان به تصویر میکشد که با دیدن النا، زنی جوان با هالهای مرموز، دچار وسواسی مرگبار میشود. فیلم با ترکیب سینماتوگرافی خیرهکننده (نورپردازی تیره و سایههای عمیق) و طراحی تولید استثنایی، جهانی رویاوار و در عین حال وحشتزا خلق میکند که در آن اورلاک نه صرفاً یک هیولا، بلکه موجودی چندبعدی و عذابکشیده است، میان نفرت و همدردی در نوسان. النا نیز به شکلی هوشمندانه از نقش قربانی منفعل فراتر رفته و به بازیگری فعال در سرنوشت خود تبدیل میشود.
تمهای عمیق عشق ابدی، تنهایی وجودی و هراس از بیگانگی در سراسر فیلم جریان دارند، بهویژه در صحنههای کلیدی مانند سفر دریایی شوم و مهمانی خونین قلعه اورلاک که از لحاظ بصری و نمادین بسیار قدرتمند عمل میکنند. موسیقی متن وهمآلود با تلفیق ارکسترال و صداهای تجربی، لایهای اضافه از ترس را به داستان میافزاید. نقطه اوج فیلم زمانی است که النا درمییابد شیفتگی اورلاک به او ریشه در تقدیری باستانی دارد که آنها را به هم پیوند زده است، و این کشف او را با انتخاب دشواری روبهرو میکند: تسلیم شدن در برابر این سرنوشت یا یافتن راهی برای شکستن طلسم. فیلم با پایانی باز و تأملبرانگیز، بیننده را با پرسشهای فلسفی درباره ماهیت حقیقی عشق، فداکاری و معنای جاودانگی تنها میگذارد.