این فیلم تلفیق جسورانه‌ای از اساطیر هندو و آینده‌ای dystopian است، جایی که افسانه‌های کهن در قالب یک حماسهٔ علمی-تخیلی تاریک بازتفسیر می‌شوند. داستان حول محور **بهیراوا** می‌چرخد، یک ضدقهرمان زخم‌خورده که ناخواسته به نماد مقاومت در برابر نظامی فاسد تبدیل می‌شود—نظامی که از نام **کالکی** (منجی موعود هندو) سوءاستفاده می‌کند تا بشریت را در جهل نگه دارد. فیلم با دنیاسازی غنی، تضادهای جذابی را بررسی می‌کند: تکنولوژی در برابر معنویت، سرنوشت در برابر اختیار، و فریب در برابر حقیقت. صحنه‌های اکشن—مانند نبرد در معابد ویران‌شده یا مواجهه با سلاح‌های ویدیک—با نمادگرایی عمیق آمیخته شده‌اند، از جمله **سودارشان چاکرا** که به عنوان سلاحی کوانتومی بازتصویر می‌شود. شخصیت‌پردازی بهیراوا از نقاط قوت فیلم است؛ سفر او از بی‌اعتمادی به پذیرش نقشش در پیشگویی، یادآور سفرهای اساطیری است، اما در بستری مدرن. پایان باز فیلم هوشمندانه تماشاگر را با این پرسش تنها می‌گذارد: آیا ظهور واقعی کالکی نیازمند قربانی‌هایی مانند بهیراواست، یا او خود بخشی از این ظهور است؟
سال ۲۸۹۸، بهیراوا—شکارچی‌ای که از حکومت سرکوبگر "کالکی رژیم" فرار می‌کند—به‌طور تصادفی اسراری را کشف می‌کند که او را به گروهی شورشی پیوند می‌زند. آن‌ها معتقدند حکومت در حال سوءاستفاده از اسطورهٔ کالکی برای حفظ قدرت است و بهیراوا ممکن است کلید نجات بشریت باشد. درمیان تعقیب‌های مرگبار و کشف سلاح‌های باستانی، او باید تصمیم بگیرد: فرار کند یا به پیشگویی باستانی اعتماد نماید.
