فیلم «شیشه» (Glass)، به کارگردانی ام. نایت شیامالان، داستانی پیچیده و پررمز و راز از تلاقی سه شخصیت با تواناییهای خارقالعاده را به تصویر میکشد. در این فیلم، دیوید گان، یک مأمور امنیتی با قدرت ماورایی، که میتواند با لمس افراد گذشته آنها را ببیند، وظیفهای خطرناک برعهده میگیرد: پیدا کردن و دستگیری فردی به نام وندل کرامپ، مردی مبتلا به اختلال چندشخصیتی شدید که درونش ۲۴ شخصیت متفاوت با ویژگیهای روانی و فیزیکی گوناگون زندگی میکنند. یکی از این شخصیتها به نام «هیولا» قدرتی غیرانسانی دارد و تهدیدی جدی برای جامعه محسوب میشود. دیوید، که پیشتر نیز با قدرتش به نجات انسانها پرداخته، وارد تعقیب و گریز پرتنشی با کرامپ میشود، اما این تنها شروع ماجراست. هر دو توسط نیروهای امنیتی دستگیر شده و به یک آسایشگاه روانی منتقل میشوند، جایی که فردی دیگر در انتظار آنهاست: الایجا پرایس، معروف به مستر گلس، نابغهای با استخوانهای شکننده اما ذهنی بیرحم و برنامهریز. الایجا قصد دارد با گرد هم آوردن دیوید و کرامپ، حقیقت وجود ابرقهرمانها را به دنیا ثابت کند، حتی اگر این اثبات به قیمت خونریزی تمام شود. فیلم با فضایی پرتعلیق و روایتی روانشناسانه، به سوالات عمیقی در مورد مرز میان انسان عادی و ابرانسان میپردازد و نگاه متفاوتی به مفهوم قهرمانی، اختلال روانی و هویت ارائه میدهد. در پایان، واقعیتهایی آشکار میشود که نگاه مخاطب را به تمام داستان تغییر میدهد، و «شیشه» را به نقطه اوج سهگانهای تبدیل میکند که با «نشکن» و «شکافته» آغاز شده بود.