خلاصه داستان: فیلم دولیتل (Dolittle ) اثر سال 2020، داستان پزشک مشهوری به نام دکتر جان دولیتل را روایت میکند که توانایی خارقالعادهای دارد: صحبت کردن با حیوانات. پس از گذشت زمانی طولانی از مرگ همسرش، دکتر دولیتل در خلوت خانهاش در اطراف چندین حیوان خانگی عجیب و شخصیتدار زندگی میکند و از دنیای بیرون فاصله گرفته است. اما زمانی که ملکه انگلستان مسموم میشود و تنها راه نجات او یافتن یک گیاه درمانی در یک جزیره افسانهای است، دکتر موظف میشود که دوباره به سفری ماجراجویانه روی آورد.
او با کمک یک شاگرد جوان و باهوش به نام تومن و گروهی از حیوانات خندهدار و خاص، شامل یک قورباغه متکلم، یک خرس قطبی کودن، یک فیل منطقی و یک پلنگ بیقرار، سفری خطرناک و سرشار از هیجان را آغاز میکند. ماجراجوییهای آنها در سراسر اقیانوسها، جنگلها و کوههای بلند، نه تنها سرشار از لحظات خندهدار است، بلکه آزمونهایی برای شخصیت و انسانیت دکتر دولیتل نیز محسوب میشود.
فیلم با بودجه بالا، صحنههای بصری فوقالعاده و جلوههای ویژه چشمنواز، دنیایی جذاب از حیوانات صحبتکننده و ماجراجوییهای تماشاگرپسند را به تصویر میکشد. با تلفیقی از کمدی، ماجراجویی و لحظات احساسی، دولیتل برای تمام سنین قابل لذت است و یادآور داستانهای کودکانه کلاسیک است که در قالبی مدرن بازخوانی شدهاند.
خلاصه داستان: انیمه بچههای دریا (My Freaky Family) اثر سال 2019، داستان جذاب و ماجراجویانهای از دنیای زیردریایی را با لحنی کودکانه و فانتزی روایت میکند. دختر جوانی به نام میا، بدون اینکه بداند، به یک راز عجیب و غریب درباره «زندگی دریایی» در سراسر جهان کشیده میشود؛ رازی که تأثیراتی عجیب بر طبیعت و حتی خود او دارد. در این ماجرا، دو پسر جوان و اسرارآمیز به نامهای لوکا و آرون نقش کلیدی دارند که به ظاهر معمولی هستند، اما رابطهای عمیق و ناشناخته با دریا و موجودات آن دارند. هرچه میا بیشتر در این رازها فرو میرود، متوجه میشود که خودش نیز بخشی از این داستان بزرگ است. این انیمه با تلفیقی از ماجراجویی، علمی-تخیلی و عناصر فانتزی، داستانی شورانگیز و دوستداشتنی برای کودکان و نوجوانان ارائه میدهد. شخصیتهای منحصر به فرد، صحنههای رنگارنگ و موسیقی دلنشین، تجربهای خوشایند و جذاب برای تماشاگر فراموش نکردنی میکند.
خلاصه داستان: انیمیشن «مار سفید» (White Snake) محصول سال 2019، داستانی زیبا و افسانهای است که الهام گرفته از اسطوره چینی "داستان مار سفید" است. این انیمیشن با تلفیق هوشمندانه ای از عاشقانه، ماجراجویی، فانتزی و عنصرهای مذهبی-روحانی، داستان روح مار سفیدی به نام شِن-یِن را روایت میکند که برای رسیدن به قدرت بیشتر، خود را به یک موجود غیرعادی تبدیل کرده است. او در جستجوی خود برای فراموش کردن گذشته و تبدیل شدن به یک جادوگر قدرتمند، با یک شکارچی مار به نام آهنگبر سرخ به نام هسوان، برخورد میکند. آنها در آغاز دشمن یکدیگر هستند؛ چرا که هسوان مأموریت دارد تمام روحهای مار را از بین ببرد. اما در طی سفر مشترکشان و مواجهه با چالشهای بزرگ، احساسات عمیقی بین آنها شکل میگیرد که مرزهای دوستانه و دشمنی را کمرنگ میکند. داستان با شخصیتهای عمیق، صحنههای زیبای بصری و موسیقی متن الهامبخش، فضایی افسانهای و احساسی ایجاد کرده است. انیمیشن نه تنها درباره عشق است، بلکه نقدی است بر تعصب، قضاوت اولیه و قدرت انتخاب فردی. «مار سفید» با استفاده از هنر نقاشی سنتی چینی و تکنولوژی انیمیشن مدرن، ظاهری منحصر به فرد و چشمنوازی دارد. در طی داستان، شِن-یِن متوجه میشود که گاهی مهمتر از قدرت، انسانیت است. این انیمیشن با لحنی رومانتیک و احساسی، یادآوری قدرت عشق و قربانیکردن در برابر تقدیر است.
خلاصه داستان: فیلم "دنیای ژوراسیک: سلطه" (Jurassic World Dominion) در سال ۲۰۲۲ آخرین بخش از سهگانه "دنیای ژوراسیک" و ادامهدهنده داستانهای ماجراجویانه دنیای دایناسورهاست. چهار سال پس از تخریب جزیره نابلر، دایناسورها به طور آزاد در سراسر جهان زندگی میکنند و تعادل طبیعت را به چالش کشیدهاند. شرکت Biosyn تحت رهبری لوئیس دوریان نقشههای خطرناکی برای کنترل فناوری ژنتیک و دایناسورها دنبال میکند. در همین حال، مایسی لاکوود، دختر جوانی که به صورت غیرقانونی زیرزمینی زندگی میکند، مورد توجه شرکت Biosyn قرار میگیرد، زیرا اطلاعاتی کلیدی درباره منشاء خودش و پروژههای ژنتیکی قدیمی دارد. دکتر الی ساتلر، یکی از شخصیتهای بازگشتی، درباره حشرات غولپیکر و ازدحام ژنتیکی آنها تحقیق میکند و متوجه میشود این موجودات بخشی از یک نقشه بزرگتر هستند. ایان مالکوم، دانشمند معروف و منتقد نظامهای مصنوعی طبیعت، نیز در داستان حضور دارد و دیدگاههای فلسفی خود را درباره دخالت بشر در طبیعت برجسته میکند. داستان با حضور شخصیتهای جدید و قدیمی، ماجراجوییهایی را در سراسر جهان روایت میکند، از جمله صحنههایی در ایتالیا، مالت، و حتی قطب شمال. دنیایی که بشر دیگر بر آن مسلط نیست و دایناسورها جزو محیط زیست طبیعی شدهاند، زمینهای هیجانانگیز برای داستان فیلم فراهم میکند. این فیلم با تلفیق عناصر علمی، انسانی و اکشن، پیامهایی درباره مسئولیت اخلاقی در علم و دخالت بشر در طبیعت منتقل میکند. انیمیشنها و جلوههای ویژه گرافیکی فوقالعاده، تأثیر زیادی در جذابیت بصری فیلم دارند. وجود دایناسورهای جدید و بازگشت برخی از قدیمیها مثل تیرانوزاروس و ولاسیراپتور، لحظاتی شگفتانگیز برای طرفداران فراهم کرده است. همراهی بین شخصیتهای مختلف در راه متوقف کردن توطئه Biosyn، جنبههای هیجانی و همبستگی انسانی را نیز برجسته میکند. فیلم با تمامی این عناصر، نه تنها یک اثر سینمایی اکشن بلکه یک نقد اجتماعی از فناوری ژنتیک است. بازی با احساسات مخاطب، ایجاد تعادل بین هیجان و همدلی، از ویژگیهای برجسته این فیلم است. در نهایت، "سلطه" به عنوان پایانی مناسب برای این سهگانه عمل میکند و در عین حال دروازهای برای ادامه داستانهای آینده نیز میماند.
خلاصه داستان: انیمیشن Spycies یا «گونههای جاسوس» در سال ۲۰۲۰، داستان هیجانانگیز دو عامل مخفی غیرمعمول است که از هر نظر با جاسوسان متداول فرق دارند: ولادیمیر و هکتور. آنها دو حیوان هستند — یک موش هوشمند و پرتلاش به نام ولادیمیر و یک گربه خودخواه و لوس باهوش به نام هکتور — که به عنوان جاسوسان برای سازمان حفاظت از طبیعت مشغول به کار میشوند. داستان زمانی شروع میشود که یک ماده مخفی و فوقالعاده ارزشمند که میتواند تعادل زیستمحیطی را تضمین کند، به دست متجاوزان ناشناخته سرقت میشود. این موضوع خطری بزرگ را برای تمام موجودات زمینی ایجاد میکند و تنها ولادیمیر و هکتور به عنوان آخرین امید برای بازیابی آن باقی میمانند. این دو شخصیت کاملاً متقابل هستند؛ ولادیمیر متعهد، منظم و مصمم است، در حالی که هکتور بی disciplin، خودرو و فقط به دنبال شوهری و توجه است. اما در کنار هم، این دو تشکیل یک تیم ناهمگون ولی مؤثر میدهند. در طول فیلم، آنها در سفری سراسر جهان، از جنگلهای انبوه تا شهرهای صنعتی، با دشمنان قدرتمند، دستگاههای فناورانه و نقشههای توطئهآمیز روبرو میشوند. این انیمیشن با تلفیقی از اکشن، طنز و ماجراجویی، نه تنها سرگرم میکند، بلکه پیامهایی دربارهٔ حفظ محیط زیست، همکاری و قبول تفاوتها میدهد. با شخصیتپردازی خوب و انیمیشن رنگارنگ، Spycies توانسته است حضور حیات وحش را در قالبی سینمایی و ماجراجویی به خوبی به تصویر بکشد. این فیلم علاوه بر لذت بخش بودن برای کودکان، برای بزرگسالان هم فرصتی برای فکر کردن به مسائل زیستمحیطی است.
خلاصه داستان: انیمیشن ماهی بزرگ و بگونیا (Big Fish & Begonia، ۲۰۱۶) داستانی اسطورهوار و تصویر زیبایی از عشق، قربانی کردن و اتصال میان دنیاهای انسانی و ماوراء الطبیعه است. دختر جوانی شانزده ساله به نام بگونیا در مراسمی سنتی به عنوان بخشی از جامعه خود — موجوداتی معنوی که در دنیایی متفاوت زندگی میکنند — به شکل یک دلفین به دنیای انسانها سفر میکند. در این سفر، با یک پسر جوان انسانی آشنا میشود که در اقیانوس با او تعامل میکند و بدون اینکه هر کدام حقیقت هویت یکدیگر را بدانند، پیوند عمیقی میان آنها ایجاد میشود. وقتی حادثهای رخ میدهد و پسر جان خود را از دست میدهد، بگونیا تصمیم میگیرد روح او را نجات دهد و به زندگی بازگرداند، حتی اگر این کار تمامی قوانین جهانش را زیر سوال ببرد. این تصمیم باعث بروز اختلال در تعادل طبیعت و خشم جامعهاش میشود و بگونیا مجبور است در مسیری دردناک و پر از تضادهای احساسی و اخلاقی قدم بردارد. فیلم با انیمیشنی ساحرانه، الهامگرفته از اساطیر چینی و با الهام مستقیم از فلسفههای شرقی، داستانی عمیق و عاطفی را روایت میکند که دربارهٔ قسمتهای روشن و تاریک زندگی، انتخابهای سنگین و قدرت عشق است.
خلاصه داستان: فیلم هوش مرکزی (Central Intelligence) محصول سال ۲۰۱۶، ترکیبی شیرین از کمدی و اکشن است که داستان غیرمنتظرهای را روایت میکند. "کیلی"، یک حسابدار با ظاهر عادی و زندگی خستهکننده، بدون اینکه فکر کند، با "راب"، یکی از همکلاسیهای قدیمیاش که در دوران دبیرستان به خاطر چاقی و شکل ظاهریاش مورد آزار قرار میگرفت، از طریق فیسبوک تماس برقرار میکند. اما این تماس بیگناه، آغاز یک سرگرمی وحشتناک میشود؛ زیرا راب حالا یک جاسوس مرد قدرتمند و فراموششدۀ CIA است که به دنبال فرار از دست دشمنانش است. کیلی ناخواسته در وسط یک توطئه بینالمللی گیر میکند و متوجه میشود که تمام زندگی منظم و آرامشبخیرش در خطر است. فیلم با شخصیتهای جذاب، دیالوگهای خندهدار و صحنههای اکشن مفرح، تعادل بسیار خوبی بین هیجان و طنز ایجاد میکند. نقش راب توسط "دواین جانسون" (The Rock) با قدرت و هوش خاصی بازی شده است و وجود او کنار "کیوآنو جیمز" که کیلی را بازی میکند، شیمی فوقالعادهای به تصویر میکشد. در حالی که کیلی سعی میکند متوجه شود چرا دنیای جاسوسی به دنبال اوست، داستان به نوعی به گذشته بازمیگردد و نگاهی به اهمیت دوستی، تحول شخصیت و اینکه چه کسی از ما میتواند یک قهرمان باشد، دارد. هوش مرکزی فیلمی است که با لحنی سبک، ولی هوشمندانه، توانسته است مخاطبان مختلفی را جذب کند و همراهی دو شخصیت اصلیاش، یادآور رابطههای دوستی وفادارانه است.
خلاصه داستان: فیلم "بادیگارد محبوب من" (My Beloved Bodyguard) محصول سال ۲۰۱۶ چین و هنگ کنگ است و به کارگردانی استاد مشهور هنرهای رزمی، سمّو هاگ (Sammo Hung Kam-Bo)، یکی از چهرههای برجسته سینمای اکشن آسیایی ساخته شده است. این فیلم با تلفیقی از عناصر درام، اکشن و رابطههای خانوادگی، داستانی هیجانانگیز و احساسی را روایت میکند. داستان حول محور شخصیتی به نام "لی جی"، بازیگر برجسته آندره لائو (Andy Lau)، یک بادیگارد مجرب و متعهد میچرخد که پس از چندین سال دوری از خانواده، مجبور به برگشتن به زندگی خانوادگی میشود. او نقش حفاظت از دختر جوانش را بر عهده میگیرد که درگیر یک سری واقعه خطرناک شده است. در کنار این موضوع، روابط قدیمی، ناراحتیها و احساسات فراموششده دوباره زنده میشوند. فیلم با حضور بازیگران برجستهای چون فنگ جیایی (Feng Jiayi) در نقش دختر، جکلین چن (Jacqueline Chan) و سایر هنرمندان، تلفیقی از اکشن قابل قبول و صحنههای درام عمیق را به تصویر میکشد. طراحی صحنههای مبارزه با الهام از هنرهای رزمی کلاسیک، هویت اصلی این فیلم است. با وجود اینکه فیلم در مقایسه با سایر آثار اکشن چینی تازگی چندانی ندارد، اما بازی قدرتمند بازیگران و مدیریت سنتی سمّو هاگ، آن را به یک اثر قابل توجه در سینمای آسیایی تبدیل کرده است.
خلاصه داستان: فیلم "اژدهای دریا" یا "جوان دکتر دی – ظهور اژدهای دریا" (Young Detective Dee: Rise of the Sea Dragon) محصول سال ۲۰۱۳ و به کارگردانی افسانهای تسوی هوک (Tsui Hark) است. این فیلم بخشی از مجموعه «دکتر دی» محسوب میشود که با حضور شخصیت مرکزی "دی رنجی"، یکی از بهترین و خلاقترین بازرسان جنایی دوره دودمان تانگ، داستانهای پلیسی-تاریخی هیجانانگیزی را روایت میکند. در این قسمت، دی رنجی در حال آغاز شغل خود در نیروی پلیس امپریال است و برای اولین بار با چالشهای بزرگی روبرو میشود. داستان در یک شهر بندری رخ میدهد که شاهد ظهور یک موجود افسانهای به نام "اژدهای دریا" است، موجودی که طبق شایعات، باعث مرگ و ویرانی میشود. اما دی رنجی متوجه میشود پشت این اسطوره، دستهای انسانی و نقشههای سیاسی پنهان شده است. او با کمک یک دریانورد جسور و یک پزشک باهوش، شروع به حل معما میکند. فیلم با لحنی پرانرژی، صحنههای اکشن چشمگیر، طراحی شخصیتهای منحصر به فرد و جلوههای بصری شگفتانگیز، دنیایی فانتزای تاریخی را به تصویر میکشد. کارگردانی تسوی هوک با الهام از سینمای هنرهای رزمی و فیلمهای اکشن چینی، تلفیقی از سنت و نوآوری را به مخاطب ارائه میدهد. این فیلم نمونهای از تلاش سینمای چین برای ورود به عرصه بینالمللی فیلمهای بلند هزینه و با کیفیت است.
خلاصه داستان: فیلم "دسته گرگها" (Wolf Pack یا Lang Xiong Ban ) محصول ۲۰۲۲، یک فیلم اکشن نظامی-جنگی چینی است که داستان تیم ویژهای از نیروهای نظامی را روایت میکند که در مأموریتهای خارج از مرزهای چین فعالیت میکنند. به رهبری لائو دیائو، افسر باتجربه و شجاع، این تیم برای سالها در مناطق مختلف جهان مشغول حفاظت از منافع ملی چین و مقابله با تهدیدهای خارجی است.
در طول یکی از مهمترین مأموریتهایشان، تیم "دسته گرگها" متوجه میشود که گروهی از تروریستهای خارجی در حال نفوذ به زیرساختهای انرژی چین هستند. این شبکه تروریستی نه تنها قصد دارد به منابع انرژی استراتژیک چین دسترسی پیدا کند، بلکه قصد دارد این منابع را به عنوان اهرم فشار علیه دولت چین به کار گیرد. این موضوع یک تهدید جدی و استراتژیک به شمار میرود که واکنش فوری تیم عملیات ویژه را طلب میکند.
با استفاده از تجهیزات پیشرفته، استراتژیهای نظامی دقیق و تعامل بینالمللی، تیم "دسته گرگها" شروع به تعقیب و شناسایی عناصر تروریستی میکنند. در این میان، روابط داخلی تیم، اعتماد متقابل و تصمیمگیریهای لحظهای نقشی کلیدی در موفقیت آنها ایفا میکند. لائو دیائو، با تمام تجربه و هوش استراتژیکش، همواره در خط مقدم قرار دارد و شخصیتپردازی عمیق او یکی از نقاط قوت فیلم است.
صحنههای اکشن پرحالم، تیراندازیهای دقیق، عملیاتهای گروهی و استفاده از تکنولوژی نظامی بالا، این فیلم را به یکی از بهترین نمونههای سینمای نظامی چینی در سال ۲۰۲۲ تبدیل کرده است. فیلم با الهام از سبکهای هالیوودی، اما با هویت فرهنگی چینی، نوعی الهامبخشی به مفاهیمی مثل وفاداری، ایثار و مسئولیتپذیری است.