فیلم «کمان پولادی» (Steel Bow) داستانی جسورانه، روانکاوانه و در عین حال عمیقاً انسانی از تلاش، وسوسه، و مرز میان واقعیت و خیال را روایت میکند. جوانا، یک شمشیرباز حرفهای در آستانهی پایان دوران ورزشی خود است؛ زنی جاهطلب و باانگیزه که سالهاست برای رسیدن به قله جهان، عرق ریخته و فداکاری کرده. با این حال، رقابت در سطح جهانی چیزی فراتر از مهارت فیزیکی میطلبد، و جوانا برای بهدست آوردن برتری نهایی، به یک فناوری آزمایشی روی میآورد: سیستمی پیشرفته که به او امکان تمرین در رویاهای شفاف را میدهد. در این جهان ذهنی، او وارد رابطهای عمیق و پیچیده با مربی خود میشود؛ رابطهای که نهتنها مرز میان رویا و واقعیت را در هم میریزد، بلکه تعادل روانی و عاطفیاش را نیز تهدید میکند. در حالی که بدنش در خواب است، ذهنش با قدرت و آسیب درگیر نبردهایی نمادین میشود؛ نبردهایی که بازتابی از ترسها، آرزوها و تعارضات درونیاش هستند. در دنیای واقعی، ازدواجش تحت فشار قرار میگیرد و تصمیماتش شکافهای بزرگی در روابط شخصیاش ایجاد میکند. «کمان پولادی» از زاویهای متفاوت به دنیای رقابت ورزشی نگاه میکند و با استفاده از فضای علمیتخیلی، پرسشهایی فلسفی درباره هویت، واقعیت، قربانیکردن عشق برای جاهطلبی، و حد و مرز تکنولوژی مطرح میکند. بازی قدرتمند بازیگر نقش جوانا، کارگردانی مینیمالیستی، و جلوههای بصری سوررئال رویاها، این فیلم را به اثری متمایز در ژانر درام ورزشی-روانشناختی تبدیل کرده است. در نهایت، جوانا باید بین افتخار طلای المپیک و حقیقتی شخصی که در دنیای رویا و بیداری آموخته، انتخاب کند؛ انتخابی که سرنوشتش را برای همیشه دگرگون میکند.