سریال «خواستنی» (Sweetpea) روایتی تیره، جسورانه و متفاوت از زندگی دختریست که در ظاهر، کمرو، آرام و بیخطر به نظر میرسد. راینا، شخصیت اصلی داستان، در محل کارش نادیده گرفته میشود، در روابط عاطفیاش طرد شده، و در خانوادهاش هم جدی گرفته نمیشود. او در نگاه اول، زنی ساکت و نجیب است، اما در درون، دنیایی آشفته و پر از خشم فروخورده دارد که سالهاست سرکوب شده. داستان زمانی به اوج میرسد که راینا در یک لحظه، آستانه تحملش را از دست میدهد و نقاب ملایم و اجتماعیاش را کنار میگذارد. از اینجا به بعد، سریال وارد مسیری پیچیده و پرتنش میشود، جایی که راینا شبها را با افکاری تاریک و اقداماتی مرموز سپری میکند. او حالا در مرز میان قربانی بودن و شکارچی شدن حرکت میکند، در جهانی که خشونت، بیعدالتی و پوچی هر روزه به او القا کردهاند که باید ساکت بماند. اما او دیگر ساکت نمیماند.
با پیش رفتن قسمتها، لایههای شخصیتی راینا بیشتر آشکار میشود و تماشاگر درمییابد که گذشتهای پر از زخم و آسیب، او را به این نقطه رسانده است. سریال با نریشنهای تند و تیز و طنزی سیاه، به نقد جامعهای میپردازد که از زنان انتظار سکوت، سازش و لبخند دارد. شخصیت راینا در تضاد با عنوان سریال قرار دارد: او «خواستنی» نیست، یا دستکم دیگر نمیخواهد فقط خواستنی باشد. فضای داستان آمیخته با تنش روانی، بازی با مرزهای اخلاق و نقد فرهنگ سطحینگر جامعهی معاصر است. کارگردانی دقیق، رنگبندی سرد، و بازی عمیق بازیگر نقش اول، تماشاگر را مدام بین ترحم، ترس و تحسین معلق نگه میدارد. «خواستنی» در اصل، قصهی زنانیست که دیده نمیشوند، شنیده نمیشوند و روزی ممکن است تصمیم بگیرند همه چیز را تغییر دهند. این سریال تلخ، تلنگرآمیز و جسورانه، از دل سکوتی طولانی، صدایی انفجاری بیرون میکشد.