فیلم دوربین داستانی ملایم و در عین حال تاثیرگذار از ارتباط انسانی و جستجوی هویت را روایت میکند. این فیلم به زندگی پسری نه ساله به نام اسکار میپردازد که از مشکلات ارتباطی رنج میبرد و قادر به صحبت کردن نیست. اسکار در دنیای اطرافش احساس بیگانگی میکند و با دیگران در سازگاری به مشکل میخورد. همهچیز وقتی تغییر میکند که او با اریک، صاحب مهربان یک مغازه تعمیرات آشنا میشود. اریک فردی است که تجربههای متفاوتی در زندگی داشته و به نوعی میتواند درک کند که اسکار چه چیزی را از دست داده است. یک روز، اسکار دوربین قدیمی و خراب شدهای را در مغازهی اریک پیدا میکند و این دوربین، ارتباطی جدید بین آنها ایجاد میکند. این شیء به ظاهر بیارزش، در حقیقت پلی میشود برای ارتباط دو روح تنها که از یکدیگر فاصله دارند. از طریق این دوربین، اسکار و اریک دوستی غیرمنتظرهای شکل میدهند و در کنار هم تلاش میکنند تا دوربین را تعمیر کنند و در این مسیر، اسکار نه تنها با دنیای اطرافش، بلکه با خودش نیز آشتی میکند. فیلم به زیبایی به روابط انسانی، تاثیر اشیاء کوچک بر زندگی و قدرت ارتباطات بیکلام میپردازد. از آنجا که فیلم به آرامی پیش میرود، تماشاگر در طول داستان شاهد رشد شخصیتها و تغییراتی هست که درونیترین نیازهای انسانی از جمله تعلق، دوستی و درک متقابل را آشکار میکند. در نهایت، دوربین تصویری از امید و امکان ارتباط، حتی در شرایط سخت و مبهم ارائه میدهد و نشان میدهد که گاهی در پیچیدهترین روابط، یک شیء ساده میتواند پیوندهای عمیق و ارزشمندی ایجاد کند.